مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

اینجا
جایی ه که
بدون دغدغه ی باز نشر
از وبلاگهای دیگه،
توش مینویسم..

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها
۱۸فروردين
هنر یاد بهشت است و نوحه انسان در فراق. هنر زبان غربتِ بنی آدم است در فرقتِ دارالقرار و از همین روی همه با آن اُنس دارند؛ چه در کلام جلوه کند، چه در لحن و چه در نقش؛ اُنسی دیرینه به قدمت جهان. هنر زبان بی زبانی است و زبان همزبانی.سید مرتضی آوینیما هنوز هم نفهمیده ایم آقا مرتضیکه انرژی هسته ای در جگر بچه بسیجی هاست..حتی حالا که تو و انرژی هسته ای بهم گره خوردید..قرار بود اینجا حرف های دیگری بنویسم.اما گاهآدم از پرحرفیبه سکوت میرسد.غرق شدن در موج واژه هاحسی نیست که تازه درکش کرده باشم.از حرف ها بگذریم.فقطیک حرف را باید توی گوشم مدام زمزمه کنم.بند پوتین را محکم باید بست.حال دنیا  بدجور  امن یجیب میطلبد..أ لیس الصبح بقریب؟!
نرگس حسینی
۲۴اسفند
پایان سال نزدیک است و همه در تکاپوی خانه تکانی و خرید شب عید.و من امسال به طرز عجیبی نه در فکر خانه تکانی ام و نه خرید.و نه حتی شور سال نو.عموما کمتر پیش می آید که شروع سال برایم جذابیت داشته باشد.از بچگی این سیزده روز تعطیلی را خیلی دوست نداشتم.نه که بهار را دوست نداشته باشم.. نه..اتفاقا عمیقا بهار را دوست دارم.شکوفه های بهاری را..باران های بهاری را..نسیم بهاری را..بوی بهار را..اما همیشه سال های من، روزهای دیگری تحویل میشوند..روزهایی که شاید ربطی به 29 اسفند و 1فروردین نداشته باشند..روزهایی که در تقویم شناورند.شاید روزی خیلی دورتر از تحویل تقویم..و شاید نزدیکتر..اما سال جدید برای من خیلی وقت است که تحویل شده.و من یا مقلب القلوبش را خوانده ام..سال نوی من،  توی قبری در گردان تخریب تحویل شد.بعد از پایان دو رکعت نماز به نیت همه ی آنها که هستند و همه ی آنها که نیستند..و همه ی آنها که رشته ای زلف را رصد میکنند..نمیدانم حرفهای چقدر باور پذیرند..ولیباور منند...برای نوروز فاطمیفقط یک جامه ی مشکی مرا کفایت میکند.سال پر نشاط و پر تلاشی داشته باشید. به برکت بی بی دو عالم...
نرگس حسینی
۱۵اسفند
امسالراهیانپر بود از تجربه های نو.قرار شد علاوه بر کار فرهنگی اتوبوس ها و اردوگاه شهید کلهر،کار مستند سازی فعالیت ها هم بر عهده ی ما باشد.کاری که هم در ظاهر و هم در باطن ، امری سخت و باری گران است..چرا که آن حجم وسیع کار را نمیشود به راحتی به زبان تصویر ترجمه کرد.و از آن سخت تربیان شیدایی آنهایی ستکه بی خودانه، تمام اوقات خود رابه طور جدی، صرف حل شدن در شهدا میکردند..تا فقط وسیله باشند.. برای امری که شهدا عامل آن بودند..از قبل از شروع دوره قرار بود دو دستگاه دوربین به گروه فرهنگی تحویل داده شود.یکی عکاسی، و دیگری فیلم برداری.اولی با کلی صلوات بالاخره به اندیمشک رسید و دومی حتی با اتمام دوره هم نزول اجلال نکرد..با این همهاز راهیان نور امسال،به لطف شهدا و به همت تک تک خادمین و مربیان و دانش آموزان،نزدیک به 100گیگابایت فیلم و عکس بدستم رسید..یعنی برکتی که این هم افزایی در راهیان نور امسال داشت، حتی در کمیت این آثار هم قابل توجه است..حالا من مانده امو یک دنیا فیلم و تصویرکه حقیقتا، بیان شیدایی آن را ندارم..خدا کندکه حقیر بودن ظرف آموخته های منکار بچه ها را ابتر نگذارد..عمیقاالتماس دعا..رفقا خیلی ناراحت بودند که عکس ها شان تار می افتادجدا از تکنیک های عکاسی و فوت و فن هاشیک چیز را از همان اول عکاسی خدا به من شیر فهم کرد،بهترین فریم هافقطدر قاب تصویر خداوند ثبت میشود..و من هنوز و همیشه،معتقدم،بهترین عکس هاآنهایی است که نتوانسته ام بگیرم..
نرگس حسینی
۳۰بهمن
مأموریت جوان مؤمن انقلابی برای پیشرفت کشور:آن جوان‌هایی که در تهران، در شهرهای گوناگون... کار فرهنگی می‌کنند با اراده‌ی خودشان، با انگیزه‌ی خودشان... کار را هرچه می‌توانند به‌طور جدی دنبال کنند و ادامه بدهند. بدانند که همین گسترش کار فرهنگی در بین جوان‌های مؤمن و انقلابی، نقش بسیار زیادی را در پیشرفت این کشور و در ایستادگی ما در مقابل دشمنان این ملت ایفا کرده است.|||||| 1. با «تقویت ارتباط با خدا» بر محیط خود اثر بگذارید نه با «سیاسی‌کاری» ۲. امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید ۳. تاریخ معاصر را بخوانید ۴. کار فرهنگی را گسترش بدهید ۵. نظام سلطه را تحلیل کنید ۶. با مشکلات بسازید ۷. به هیچ کس ظلم نکنید ۸. پرچم گفتمان عدالت‌خواهی را بالا نگهدارید ۹. زودرنجی ممنوع! ۱۰. با معنویات بنیه‌ی دینی و انقلابی خود را قوی کنید ۱۱. بت‌های علوم انسانی را پرستش نکنید ۱۲. با هم دوست و رفیق باشید ||||||
نرگس حسینی
۱۵بهمن
علاقه ای برای حرف های عمومی ندارم.فعلا همه ی حرف های توی مخم خصوصی اند..فقط یک حرف عمومی دارمو آن اینکه،همیشه فقط یک نفر توی مملکتم حواس ش به همه چیز هستو افق نگاهش با افق ظهور تنظیم است..همان که به جوان های ممالک فرنگ، نامه مینویسد..ما این روزها توی دعواهای سیاسی رحیمی و احمدی نژاد و روحانی غرقیم..و با هم سر صد تومن بقیه ی پول کرایه تاکسی چانه میزنیم..و اوبه جوان های شونصد کیلومتر آنور دنیا نامه میدهد کهمن باید با شما مستقیما صحبت کنم..دم شما گرم آقای علمدار..تو حجت موجه مایی برای دلگرمی به این انقلاب که دارد به تولد سی و شش سالگی اش نزدیک میشود..حالا هی رفقای سیاسی ما با هم نزاع کنند..به قول امام شما آقایان با اینکه در سیاست بزرگ شده اید ، شم سیاسی ندارید..حالا توی نیویورک، همه بچه محل های اوباما از نامه ی علمدار ما حرف میزنند..به این میگویند قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران..هیچ وقت توی عمرمبه اندازه ی الاناز اینکه زبان خارجه ام در حد i am a blackboard  است ناراحت و غصه دار نبوده ام......اول سال 93خطاب آقا جوان های ایران بودو آخر سال 93جوان های همه ی دنیا..چه دایره ی وسیعی دارد میشود... حظ کنید..
نرگس حسینی
۲۲دی
برای آنها که به من و ایام واردند،لازم به توضیح نیست کهشبی یک فاتحه مرا مهمان کنند..از سر اضطرار...
نرگس حسینی
۱۰دی
از سامرادالان دیوارهای بتنی را یادم هست..و سکوت عجیبی که لابه لای دیوارها رخنه کرده بود..گنبدی که ریخته بود و در حال بازسازی بود..مناره ای که به سجود آمده بود..و ضریحی که نبود..سادهبی آلایشمظلوم..و یک استکان چایی شیرین عراق..حلاوتی که تکرار نشد..و قلبی که جا ماند..و تنی که بی قلب برگشت..کاش خدا همه را همینجوری بی دل کند..تا شعاع دایره ی این عشق فراخ تر نشود،گره از کار ما گشوده نمیشود..
نرگس حسینی
۰۱دی
حکایت غریبی ست..سفره ی دو ماه عزا برای سیدالشهدا عبدست امام رضا ع جمع میشود..یعنی که آخرشرضا میشویم...
نرگس حسینی
۲۹آذر
گاهى بعضى از جوانهاى ما که مراجعه میکنند و جوابى نمى‌شنوند، به من نامه مینویسند و التماس میکنند که اجازه بدهید ما برویم در صفوف مقدّم با رژیم صهیونیستى بجنگیم. ملّت، عاشق مبارزه‌ى با صهیونیست‌ها است و جمهورى اسلامى‌ [هم این را] نشان داده است. ۱۳۹۳/۰۹/۰۴
نرگس حسینی
۲۴آذر
برای یک روضه ی بازیک جفت پای تاول زده و زخمیکه از پیاده روی اربعین برگشتهکافیست...
نرگس حسینی
۲۱آذر
هر کس رو این روزها میبینممیگه جای همسرت خالی نباشه..ولیحقیقت اونهکه جای من خالیه..او دقیقا همون جاییه که باید باشه..این منم که جا موندم..توی دایره ی خلقتهر کس به حسین ع نزدیک تره،هست تره..و هر کس دورتر،نیست تر..اینجوریه که من الآن به فنا رفتم...
نرگس حسینی
۱۱آذر
جامانده ایم وشرح دل ما خجالت استزائر شدن،پیاده یقیناسعادت استویزا،بلیط،کرب و بلامال خوب هاستسهم چومن پیامک((هستم به یادت))استماهیچ، ما گناه... فقط جان مادرتامضا بکن که نوکرت اهل شهادت است
نرگس حسینی
۰۸آذر
سال 90سال بسیار سخت و شیرینی بود.خیلی اتفاق های خاصی افاد آن سال..همان سال بود اعزام های سنگین و سراسری راهیان ..تعداد خادمین زیاد بود و توصیحات هر اسم بیشتر..لیستی که تنظیم کردیم در قطع A3 بود ..چهار صفحه اگر اشتباه نکنم.شصت و چند نفر..لیست را گذاشتیم جلوی فرمانده ی استان.و بماند که چه شد..از آن لیست شصت و اندی نفره ی خادمین،یکی شان سال بعد توفیق جاروکشی صحن امیرالمومنین علیه السلام نصیبش شد ویکی هم امسال به امید خدا ،خادم زائران پیاده روی اربعین حضرت ارباب می شود..همین که از جنوب به کربلا رسیدیم،یعنیراه درست است..یعنیکربلا همچنان جاریست..خدا کند که هر کسدر منطقه ی خودشبه کربلای خودش برسد..و در کربلای خودشبه خیل اصحاب عاشورایی اباعبدالله بپیوندد..
نرگس حسینی
۰۴آذر
از امروز تا هفته ی آینده هوا بارونی ه..اونایی که به کاروان پیاده روی اربعین نرسیدن و کارشون جور نشده که برنحال و هواشون مث آسمون این روزهاست..پیاده روی از آبادان شروع شده..مردم بصره هم حرکت کردن..خوش به حال شون..دلم میخواست ، میتونست بره..یه جوری آه میکشه که من بدجور دلم میسوزه براش..کاش زودتر برات ش رو امضا کنه آقا..حتی به شکرانه ی روح تازه ای..اگرچه شعر برایت به سینه ام دارمبرای تا تورسیدن چقدر کم دارمتو از وجود پُری... بی نهایتی... محضیمنی که آمده ام رنگی از عدم دارممن از حوالی آن کوچه های بارانی استکه در هوای شما باد در سرم دارمگدا شدم به در خانه تو آمده امچقدر خوب که ارباب با کرم دارمنفس به سینه ام افتاده باز دلتنگمچقدر حسرت یک لحظه بازدم دارم«رواق منظر چشم من آشیانه توست»عجیب نیست که ایمان به پا قدم دارمدو دسته اشک گرفته است هیاتی در منمیان شور غزلخوانی ام دو دم دارم امیر قافله عشق گفته است که مندرون سینه عشاق هم حرم دارم
نرگس حسینی
۱۳آبان
خدا رحمت کنه همه ی رفتگان خاک روبچه که بودماز مادرم پرسیده بودمچرا شام غریبان شمع روشن میکنیم؟مادرم یه جوابی داده بودکه هنوز که هنوزه وقتی باخودم مرورش میکنم جگرم میسوزهمیگفتشب که شد بچه از ترس لشکر شام فرار کردند توی دشت کربلا..نور که نبود..چراغ که نبود..امام حسین ع م مگه چقدر تونسته بود خارها رو جمع کنه...خار مغیلان میرفت توی پای بچه ها..زخمی شون میکرد..داغ که دیده بودن..اسیر که شده بودن..زخمی هم میشدن...ما شمع روشن میکنیمبه یاد اون دشت تاریک...که کاش با این شمع ها روشن میشد...حداقل خار توی پای بچه ها نمیرفت..صلی الله علیک یا اباعبدالله..صلی الله علیک یا زینب کبری..
نرگس حسینی
۰۹آبان
امروز پنجاه و چهارمین روزه که توی این وضعم.بیشتر روز رو توی تخت دراز میکشم وباقی روز صرف دستشویی، غذا و نماز و اندک کارهای قابل انجام میشه.حوصله م خیلی وقته که سر رفته، ولی کار خاصی نمیشه کرد.به خاطر نوع مبل خونه حتی نمیشه روی مبل دراز کشید و تلویزیون نگاه کرد.عملا جز کارهای در حیطه ی تخت، انجام کارهای دیگه، تحمل درد رو میطلبه.حتی غذا خوردن.اونجور که دکتر گفته الحمدلله مشکل حادی نیست و اگر یک ماه دیگه این وضع رو تحمل کنم به مرور خوب میشه.یه آرتروز.البته دو تا آرتروز؛ من قبلا آرتروز گردن داشتم. حالا آرتروز کمر هم بهش اضافه شده.نمیدونم چرا دارم اینا رو مینویسم.ولی مهم ترین دلیل ش اینه که کسایی که این روزا و این شبا میتونن توی هییت ها شرکت کنن، یه یادی بکنن از من و اونایی که نمیتونن توی این مراسم ها شرکت کنن..این مدت خیلی یاد کسایی میکنم که سالهاست توی تخت هاشون خوابیدن،بدون این که مث من غر بزنن…مریض ها…جانبازها……سلامتی نعمتی ه، که باید ادب سپاسگزاری از اون رو بلد بود.مریضی هم اتفاقی ه که باید ادب شکرگزاری شو داشت..من که خیلی آدم با ادبی نیستم...نزد طفل کربلا، مأجور باشید..
نرگس حسینی
۳۰مهر
سفر عشق از آن روز شروع شد که خدامهر یک "بی کفن" انداخت میان دل ما
نرگس حسینی
۱۵مهر
اگر محدوده ی رفیق دون قلبتقانقاریا گرفتمجبوری قطع ش کنی،بندازی ش دور.این جریمه ی اونایی که جز خداکس دیگه ای رو هم توی دلشون راه دادن..
نرگس حسینی
۱۰مهر
چشم در تاثیر زیبایی از ابرو کمتر استمستی ابروی یار از گیسوی او کمتر استاصل زیبایی ست این که پلک در بالای چشمشک کند در صحن از امثال جارو کمتر استیا به وقت بی خودی زائر به دور مرقدتحس کند که از خودش هشتاد کیلو کمتر استبارها در تنگ آغوش ضریحت دیده امفاصله بین من و روح من از مو کمتر استبا حساب دنیوی در این حرم سر خم نکنچون بهای چار زانو از دو زانو کمتر استبس که با نیت نخوردی زود باور می کنیآب سقاخانه از یک مشت دارو کمتر استاز خودت بگذر به ترفندی که در این بارگاهعارف بالله هم گاهی از آهو کمتر استچند جا هست که تا پایم به خاکش نرسد،رفتنم راباور نمیکنم..یکی همین عرفه های مشهد را...
نرگس حسینی
۰۵مهر
آقا ابراهیم،سید مرتضی همحرف زیاد خورد.قبل رفتنشحسابی تنها شده بود.اینها را خودت گفتی..شعبانی گفت..به قول خودشتوی جمهوری اسلامیهمه آزادندالا بچه بسیجی ها..مانده تا تنهای تنها شوی.انگارراه تاریخهمیشهاز شب عاشورا میگذرد.قرص باش.دعای مابرای توعاقبت بخیری ست.و در اشراق فرزندان عاشورایی حضرت روح اللهعاقبت بخیریهمان مسیر آقا مرتضی ست..
نرگس حسینی