مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

اینجا
جایی ه که
بدون دغدغه ی باز نشر
از وبلاگهای دیگه،
توش مینویسم..

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها

۲۷ مطلب در آذر ۱۳۹۰ ثبت شده است

۳۰آذر
چند وقتی استایمیلم را چک نمیکنم..یعنی فرصتش نیست..کار جدیدی را شروع میکنیم انشالله..برای مدتی شایدفرصتی برای خواندن و نوشتن نداشته باشم....این روزهابه دعای خیر شما بسیار محتاجیم.....پرسید: ای امیرالمومنین! با چه چیز خدا را شناختی؟فرمود: خدا را از سست شدن اراده های قوی، گشوده شدن گره های دشوار، و در هم شکسته شدن تصمیم ها، شناختم.
نرگس حسینی
۲۹آذر

#

بدترین چیز برای یک ارتباطاین است کهجلوی تو باشند،نه کنار تو..
نرگس حسینی
۲۷آذر
لبخند را انگار گره زده اند به اشک هاشنمیفهمیدی حالش را وقتی که لبخنده میزد و با سرعت از جلوی دوربین رد میشد،" ما همه ی عشقمون امام حسینه... اینا رم جمع میکنیم به عشق امام حسین علیه السلام..."کلی حرف های تلخ دارم این روزها..کلی گله و گلایه..کلی..ولیبعضی وقتهاآدم یکهو خشک میشود جلوی یک حرکت..یعنی دهنت بسته میشود..امشب اخبار 20:30 یک گزارشی از برگزاری مراسم عزای حضرت سید الشهدا در لندن پخش میکرد..میگفت پلیس لندن گفته :این تنها گردهمایی خیابانی ست که بعد از آن خیابانها از قبل، تمیزتر میشود....و تو فکر کن که بعد از آن چه تصویری بود...؟...یک عده لباس عزا به تنآشغالهای خیابان را جمع میکردند..فقطبه عشق اباعبدالله..تو تمام نشانه ها را جلو پای آدم میگذاری..من انگار کورم ولی..یادش بخیرزویا پیرزاد یه کتاب داشت با این عنوانچراغ ها را من خاموش میکنم..
نرگس حسینی
۲۶آذر
همیشه از خودم میپرسم چرا بعد از عاشورا ، یادمان میرود همه چیز را..؟!والله که عاشورا، هر روز برای بانو تکرار میشود این روزها..هر روز نه، هر لحظه برای او، عاشورا بود..این لینک را باید این روزها گوش کرد..
نرگس حسینی
۲۵آذر
نمیدانم چرا این روزهاصدای آوینی توی گوش هایم مثل یک صدای ممتد میپیچدکه با آن صدای محزون میگوید:قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده اند: کل یوم عاشورا و کل ارضٍ کربلا... این سخنی است که پشت شیطان را می لرزاند و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار می سازد.... و تو ، ای آن که در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون ، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت ، پای به سیاره زمین نهاده ای ، نومید مشو ، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایش هجرت کنی و به کهف حَصینِ لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان ، خود را به قافله سال شصت و یکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی... یاران! شتاب کنید ، قافله در راه است .
نرگس حسینی
۲۵آذر
این سفربا همه ی سفرهای این چند سال فرق داشت..مثل سفر مشهدکه با همه ی مشهد های این چند سال فرق داشت..باید تسلیم بود و رضا.....برای منی که ذاتا آدم زیاده خواهی هستم،تسلیم بودن و رضایت داشتن،خیلی سخت کنار هم جمع میشوند..درس سختی ست..و قطعا آزمونی سخت تر در پی دارد..این عکس هاگزارشی ست تصویریو البته اجمالیبر سفر شش روزه ی ما به سرزمین طلای سیاه و دل های سپید..اینهاخارهای روبروی یکی از آسایشگاه های پادگان محل استقرار بچه هاست..خدا کند توی پای کسی نرود..حسینیه را دارند از نو تجهیز میکنند..یک تغییرات اساسی هم دارند توی ظاهر و پلانش میدهند..این لامپ خسته آخرین روزهایی ست که روی این سرپیچ نفس میکشد..از بچگی از جوشکاری خوشم می آمد..خصوصا به خاطر این صحنه..بعضی آدم ها باید گمنام بمانند..لذت شاندر گمنامی شان نهفته ست..انگار ، نام در برابرشان گم میشود..دبستانی بود ده کلاسه..با تجهیزاتی نسبتا مناسب..تا چند سال دیگر این شیر های آب،هر روز با کلی دانش آموز طرف است،که میخواهند تشنگی شان را با جرعه ای فرو بنشانند..بهترین و مهیج ترین نقطه برای هر معمار و عکاسی،پشت بام است..لذتی دارد روی بام بودن..عکاس ها بهتر میفهمند..مدرسه شان تازه تعطیل شده بود..از مدرسه تا ده شان کلی راه را باید پیاده میرفتند..بعد از سالهااین اولین بار بود که با فراغ بال دانیال نبی صلی الله علیه را زیارت کردم..از تمام راهیان نور این سفر، فقط همین ذغال ها نصیب من بود..الحمدلله که همین قدرش هم رسید..الباقی همه بازدید بود..
نرگس حسینی
۲۴آذر
ما را به میزبانی صیاد الفتی ست..
نرگس حسینی
۱۸آذر
با بچه ها،یک جمله ای داریمکه معمولا اینطور وقت ها میگوییم.." تا پایت به خاک اهواز نرسیده ، باور نکن که آمده ای..."حالا قصه ی ماست.....حلال کنید..چه پایم رسید..چه نرسید.....همیشه وقت رفتن،به خودم میگویمشاید آخری باشد..صفحه کلید فارسی را از روی برد کنده ام!!قدر این پست را بدانید ...کلی جهاد کرده ام تا نوشته شده!!تازه بدون موس...!!
نرگس حسینی
۱۷آذر

#

چو کار دل و غمزه بالا گرفت.......
نرگس حسینی
۱۵آذر
بچه هاشام غریبان راطور دیگری دوست دارند..هر چه از تمام سال آرزو جمع کرده اندمیریزند پای شمعیو سوختنش را به تماشا مینشینند..زیباترین لحظه محرم برای خیلی هامانهمان شب شام غریبان های کودکی ست....توی شهر ماخانه ای هستپر از بچه هاییکه یک دنیا آرزوهای قشنگ دارند..از بردن تیم مورد علاقه شان در دربی جمعه،تا..................................................................امشبآنهابزرگوارانهآرزوهایشان رابا ماقسمت کردند..برایمفرستادی" طفل یتیمی ز حسین گم شده..."..خدا رحمت کنهمادرمهمیشه میگفتشام غریبانهمه ی شمع ها رانذر گم شده ها کن..نذر آنها که سختی  میبینند..نذر آنها که یتیم اند..نذر آنها که توی پایشان خار میرود....اینها را میگفت..لبش را میگزید..زیر لبش میگفت:آخر آنجا تاریک بود..پر بود از خار..تازه هم یتیم شده بود..پایش هم که برهنه بود..میگفت:به یاد تاریکی و یتیم ِ گمشده ی حسین علیه السلام شمع روشن کن..شام ، غریب بود..تا آنکه با زینب سلام الله علیها آشنا شد...
نرگس حسینی
۱۴آذر
امشب،خیلی ها دلشان را میزنند به تاریکی و میروند..!توی این شب هزار ساله،خیلی هاماندلمان را زده ایم به سیاهی این شب طولانی و رفته ایم..حالا ،همین فردا که صبح بیاید..ماییم و فغان از بی وفایی خویش..امام صادق علیه السلام بی راه نمیگفت که هرروز عاشوراست..حسین علیه السلام فرمود:.... برای قائم ما غیبتی است که گروه هایی در آن، از دین برمی گردند و گروه‌هایی دیگر بر آئین خود استوار می مانند و در این راه آزارها می بینند، به آنها گفته می شود این وعده کی واقع خواهد شد اگر راست می گویید. آنان که بر این آزارها و تکذیب ها صبر کنند مانند کسی هستند که شمشیر به دست گرفته در پیشاپیش رسول اکرم صلی الله علیه و آله جهاد کند.کمال الدین ج1 باب 30 ح 3
نرگس حسینی
۱۳آذر
رفته بود قصابییک تکه گوشت داده بود دست قصابگفته بود به من بگو اربا اربا یعنی چه؟توی قصابی از هوش رفت..
نرگس حسینی
۱۳آذر
محتوای این پست حذف شد..این روزها برای ماو راهیان سرزمین نورخیلی دعا کنید....مدتی شاید نباشم..
نرگس حسینی
۱۲آذر
..هر کسی رزقی دارد..ولیهر چه ارادت ت بیشتر باشد،رزق ت بیشتر است....عمری،عالم،از حسین علیه السلام خرج کرده است..که خود،چیزی نداشته،باید از او خرج میکرده..ما هم مستثنا نیستیم..
نرگس حسینی
۱۱آذر
یکی را فرستاده بودند توی خانم هاکه شش ماهه پیدا کند برای مجلس..توی دلم خدا خدا میکردم..... نباشد...
نرگس حسینی
۱۱آذر
نعل های تازهبوی سیب  گرفته بود...با همان اسب هایی که تازه نعل کرده بودند... ... ...
نرگس حسینی
۰۹آذر
امسالهیچ هیئتیبه دلنمینشیند..اشکدر کلمه هاست..میخوانم این روزها..حالا میفهممچرا در عرفهیک یک اعضایش را معرفی میکرد..میخواست بگویددقیقا چه چیزهایی رامیخواهد هدیه کند به تو..حتی خون قلبش را..
نرگس حسینی
۰۷آذر
این روزهاهیچ چیز بیشتر ازدیدننعل اسب هاییکه جلو در مغازه هامیبینم،بغضم راسنگین ترنمیکند..
نرگس حسینی
۰۴آذر
این چشم ها برای که تبخیر می شود ؟این حلقه ها برای چه زنجیر می شود ؟پیراهن محرم من را بیاوریددارد زمان هیئت من دیر می شودبا روضه حسین نفس تازه می کنموقتی هوای شهر نفس گیر می شودمی آیم از کدورت و اشک عزای توسرچشمۀ طهارت تصویر می شودمن دستمال گریه خود را نشسته امچون آب هم به نام تو تطهیر می شوداشک تو تا همیشه جوان می چکد حسینچشم من است اینکه چنین پیر می شودمن تازه تشنه می شوم و گریه می کنموقتی ز گریه چشم همه سیر می شودایمان به دست معجزه غم بیاوریدپیغمبری که باعث تکفیر می شوداین قطره نیست آینه توست یا علیدر اشک ما حسین تو تکثیر می شود رضا جعفری
نرگس حسینی
۰۴آذر

#

تمام حاجت مجنوناشاره لیلا ست..اگرچهدر دل لیلاهمیشهناپیداست..دلت را میدانم..دلم را میدانی..باید تاب آورد..مدتهاستتمرین میکردمبرای این لحظه..الحمدلله..مبارک است رفیق.
نرگس حسینی