مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

اینجا
جایی ه که
بدون دغدغه ی باز نشر
از وبلاگهای دیگه،
توش مینویسم..

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها

۲۳ مطلب در بهمن ۱۳۸۸ ثبت شده است

۲۳بهمن



پندار ما این است که شهدا رفته اند و ما مانده ایم.

اما حقیقت این است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند.

سیّد مرتضی آوینی

نرگس حسینی
۲۲بهمن
مدتی است میخواهم عکس های آخرین دیدارم از بهشت را بگذارم روی وبلاگ. فرصت نمی کنم.

انشالله قبل از سفر سعی می کنم حتما این عکسها را بگذارم..

نرگس حسینی
۲۱بهمن
ژوژمان بدون تلفات تا یکشنبه تمدید شد!

به این میگن دعای خالصانه....

نرگس حسینی
۱۹بهمن
ما خوابمان را ایثار میکنیم.

امیدواریم که اساتید هم در نمره دادن ایثار کنند....

نرگس حسینی
۱۹بهمن
من واقعا شرمنده ام.

واقعا از روی همه ی اعضای خانواده - دوستان - آشنایان - اهالی محل - بچه های دانشکده - بچه های خوابگاه - انجمن اولیا و مربیان دوره ی ابتدایی م - معلم هام - اساتیدم - باقالی فروش سر گذر - از آقا ابراهیم سوپری سر خ دانشگاه - علی اورامان - جامعه ی روحانیت مبارز - جمعه ی روحانیت غیر مبارز - جمعیت هلال احمر - برو بچز 125 - بچه های سریال امیرکبیر اینا - 

و خلاصه حاج آقا اینا - آقا شهرام اینا - علی سوپر - کلاه قرمزی و پسر خاله...

آقا من عذر میخوام خب...!!!!!

دست خودم نیست.

وقتی برف میاد یاد اون روز میفتم که بچه بودم.

اون روز که مدرسه مون ساعت 7:15صبح تعطیل شد.

یعنی اخبار اعلام کرد.

هوا سرد بود . برف هم اومده بود ولی نه اینقدر که به خاطرش مدرسه رو تعطیل کنند.

ولی یهو آقای بابان-یا شایدم حیاتی- اعلام کرد تعطیله آقا نرید مدرسه.

آیت الله گلپایگانی فوت کرده بودند.

آقا ما از خوشحالی تعطیلی مدرسه بال درآوردیم! کیف و کتاب و پرتاب کردیم به زباله دان موقت و رفتیم لم دادیم توی لحاف تشک..!

چون عمرا نمیرسیدم به موقع برسم مدرسه. تازه اون روز امتحان ریاضی ام داشتیم!


حالا چرا یاد این خاطره کردم!

آها..

برای اینکه سه شنبه 10 صبح ژوژمان طرح4 و بنده دارم خدا خدا میکنم کاش 2-3روز عقب بیفته!

اون روزم همین دعا رو کردم که یهو آیت الله گلپایگانی مردن فرمودند!

ولی خدایا ایندفعه انصافا بدون تلفات حاجت ما رو بده!

نرگس حسینی
۱۸بهمن
کاش یه ذره از فکر اونایی رو که این بنارو ساختن ما داشتیم.
کم کاری از شما هاس که می تونید کاری بکند ولی فقط به نمایشگاه زدن برای شهدا اونم بادکور های تکراریه پلاک و سربندو چفیه اکتفا می کنیدخیلی حال بدید یه قایق و چندتا نی بهش اضافه می کنید.

راستی من نمیدونم چرا شما می خواید حقیقت هلو کاست رو کتمان کنید, تو خودت تو جنگ جهانی بودی که فکر میکنی هیتلر یهودیارو نمی سوزونده ...؟


پ ن : این که ما به عنوان جامعه ی معماری کم کاریم پذیرفته است.
اینکه نگاه به دفاع مقدس یک نگاه کلیشه ای و تکراریه پذیرفته است.
اینکه یادواره های شهدا بیشتر از هرچیز داره حقایق شهدا رو کتمان میکنه پذیرفته است.
اینکه ما با زمان رفته ایم پذیرفته است.
اما هولوکاست با یک تحقیق علمی ساده و یکی از عکس هایی که خود آقایون صهیونیست معتقدند از کوره های آدم سوزی گرفته شده کاملا منتفی.
کافیه یه اطلاعات ساده از گاز سیلیکون داشته باشید.
در اینکه هیتلر دیکتاتور بزرگ و خونریزی بوده شکی نیست. اما هولوکاست با این کیفیتی که آقایون صهیونیست بر اون مصرند اتفاق نیوفتاده.

هولوکاست یه بازی سیاسیه که قراره من و شما رو مشغول کنه.


در ضمیمه ی حرکت های فرهنگی جدیدی که در زمینه ی دفاع مقدس انجام شده امید هست که یک جریانات خوبی رو ببینیم.

مثلا باغ موزه ی دفاع مقدس.

مثلا بعضی از این یادمان هایی که توی شهرها سر برآوردن.

مثلا رویکردهای جدید سایر هنرها به این مقوله. و به نظرم بارزترین نمودش در سینما و تئاتر است. و تئاتری بنام شب آفتابی و ستاره ی صبح(اگر اسمش را اشتباه نکرده باشم ) .


ولی با همه ی این توضیحات ...   من هم راضی نیستم.

داریم پراکنده و سلیقه ای کار میکنیم.

نرگس حسینی
۱۷بهمن
ما گویا اعتقادی به مقوله ای به اسم هولوکاست نداریم. ولی گویا به مقوله ای بنام دفاع مقدس اعتقاد داریم.
آنها گویا به مقوله ی هولوکاست اعتقاد دارند. انصافا برای اعتقادشان خیلی خوب کار کرده اند. و انصافا ما برای اعتقادمان حتی نتوانسته ایم خوب حرف بزنیم...



موزه تاریخ هولوکاست ( کشتار در کوره آدم سوزی )

معمار: موشه سفدی

مکان: اورشلیم، اسرائیل

سال اتمام: مارس 2005

مساحت کل مجموعه: 75000 مترمربع



Photo:Timothy Hursley

ساختمان موزه در دامنه تپه ای مشرف به روستای اینکریم اورشلیم قرارگرفته است. بنای جدید "موزه تاریخ هولوکاست" نتیجه پروژه طرح توسعه ده ساله و 100 میلیون دلاری بنیاد "یاد واشم" ( Yad Vashem ) (بنیاد قهرمانان و شهدای هولوکاست) است.





Photo:Timothy Hursley


"موزه تاریخ هولوکاست" در واقع بدنه اصلی و ستون فقرات پروژه 75.000 مترمربعی "موشه سفدی" است که جایگزین ساختمان موجود شده است و بعنوان مرکز مجموعه مطرح شده است.

سفدی در طراحی این ساختمان به این موضوع واقف بود که موضوع "آدم سوزی" نمونه مشابه ای ندارد و بنابراین ساختمان آن نیز نمی تواند از نمونه های مشابه پیروی کند.





Photo:Timothy Hursley

قسمت اعظم بدنه اصلی موزه که از بتن و شیشه ساخته شده، در زیر تپه پنهان شده است. و با نشان دادن بخشی از ستون فقرات 150 متری خود توانسته است بصورتی ملموس ابعاد واقعی خود را به بیننده منتقل کند. 

در انتهای این برآمدگی و در نزدیکی ورودی موزه و مرکز بازدیدکنندگان، یک منشور بزرگ به سمت دهکده از تپه بیرون آمده که گویی در فضا شناور است.




Photo:Timothy Hursley



Photo:Timothy Hursley


در انتهای دیگر بنا، دیوارهای کناری ساختمان از یکدیگر باز شده و با خم شدن به بیرون شکل دو بال را بوجود آورده است. این فرم تاکیدی استعاری برادامه زندگی بعد از تجربه مرگ است. 






مجموعه ی گالری ها با نور طبیعی و از طریق شکاف سقفی که در ارتفاع 18 متری قراردارد روشن می شوند. این گالریها در طول یک مسیر خطی پیاده که در خاک فرو رفته قرارگرفته اند. 



هنگامیکه وارد موزه می شوید گالریها از نظر پنهان هستند، و به مرور که در مسیر قدم می گذارید بسته به موضوع و تاریخ هولوکاست گالریها نمایان می گردند. 



در انتهای موزه، "سالن اسامی" فضایی دراماتیک بوجود آورده است. یک استراکچر مخروطی 9 متری که انتهای آن به سمت آسمان باز است، محل ثبت اسامی میلیونها یهودی قربانی هولوکاست است. یک مخروط معکوس که از داخل یک سنگ طبیعی کنده کاری شده و به احترام قربانیانی که هیچگاه شناخته نشدند ساخته شده است.





مرکز جدید فرهنگی، آموزشی و تحقیقاتی سفدی نشان دهنده موقعیت بنیاد "یاد واشم" بعنوان یک مرکز بین المللی تحقیقات و نگهداری یادمان هولوکاست است. 


سایت پلان
Drawing courtesy Moshe Safdie and Associates, Inc


Drawing courtesy Moshe Safdie and Associates, Inc

پلان طبقه اول موزه



نرگس حسینی
۱۶بهمن
هرچه کردم نشد.

آخرش زدم به دل شب برفی شهر.

و شهر با همه ی تناقضاتش ، با همه ی زیگیل هاش ، با همه ی نقطه های کور ش ، با همه ی گلوگاه های تنگش ، با همه ی تابلوهای تبلیغاتی زشتش ، با همه ی پیاده رو های پر چاله چوله ش ، با همه ی خیابونای حفاری شده و چهل تیکه اش ، با طرح تفصیلی افتضاحش ، ... باز هم هنوز زنده است و جاری ..

ولی من مدتیه راکدم..

جور در نمیاد.

.

.

.

بی خودی هی این شعر میاد توی دهنم...   روی کسی سرخ نشد بی مدد لعل لبش

نرگس حسینی
۱۴بهمن



با اشکهاش دفتر خود را نمور کرد

ذهنش ز روضه های مجسم عبور کرد

 

در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد

شاعر بساط سینه زنی را که جور کرد

 

احساس کرد از همه عالم جدا شدست

در بیتهاش مجلس ماتم بپا شدست

 

در اوج روضه که خوب دلش را غم گرفت

وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت

 

وفتش رسیده بود به دستش قلم گرفت

مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت

 

باز این چه شورش است که در جان واژه هاست

شاعر شکست خورده ی طوفان واژه هاست

 

بی اختیار شد، قلمش را رها گذاشت

دستی ز غیب قافیه را کربلا گذاشت

 

یک بیت بعد واژه ی لب تشنه را گذاشت

تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت

 

حس کرد پا به پاش جهان گریه می کند

دارد غروب فرشچیان گریه می کند

 

با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید

بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید

 

او را چنان بهر خدا بی ریا کشید

حتی براش جای کفن بوریا کشید

 

در خون کشید قافیه ها را، حروف را

از بس که گریه کرد تمام لهوف را

 

اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت

بالا گرفت و سپس آسمان گداخت

 

این بند را جدای همه روی نیزه ساخت

خورشید روی نیزه غروبی نمی شناخت

 

بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود

او کهکشان روشن هفده ستاره بود

 

خون جای واژه بر لبش آمد و بعد از آن

پبشانیش پر از عرق سرد و بعد از آن

 

خود را میان معرکه حس کرد و بعد از ان

شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن

 

در خلسه ای عمیق خودش بود و هیچکس

شاعر کنار دفترش افتاد از نفس


حمید رضا برقعی

نرگس حسینی
۱۴بهمن
سود سود. (اِ) در مقابل زیان و به عربی نفع گویند. (برهان ). پهلوی «سوت » ۞ (نفع، فایده )، ریشه ٔ اوستایی «ساو» ۞ (فایده بردن )، رجوع شود به نیبرگ ص 209، بلوچی «سوت » ۞ ، «سیت » ۞ . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نفع. فایده . ضد زیان . حاصل . منفعت . انتفاع . (ناظم الاطباء). نفع. فایده . مقابل زیان . (آنندراج ) : 
مرا امروز توبه سود دارد
چنان چون دردمندان را شنوشه .

رودکی .

سخن کاندرو سود نه جز زیان
نباید که رانده شود بر زبان .

ابوشکور.

تکاپوی مردم بسود و زیان
بتا و مگر هر سویی تازیان .

ابوشکور.

کیست کش وصل تو ندارد سود
کیست کش فرقت تو نگزاید.

دقیقی .

بتن جامه بدرید و زاری نمود
همی گفت از این کار ناری چه سود؟.

فردوسی .

که بازاریان میوه دانند سود
کدیور بود مرد کشت و درود.

فردوسی .

گاه توبه کردن آمد از مدایح وز هجی
کز هجی بینم زیان و از مدایح سود نی .

منوچهری .

نتوانیم که از ماه و ستاره برهیم
ز آفتاب و مهمان سود ندارد هربی .

منوچهری .

دل برد و مرا نیز بمردم نشمرد
گفتار چه سود است که ورغ آب برد.

فرخی .

مایه نگاه می باید داشت و سود طلب کرد. (تاریخ بیهقی ). عاقبت کار بازنمودیم سود نداشت . (تاریخ بیهقی ). گرد عالم گشتن چو سود پادشاه ضابط باید. (تاریخ بیهقی ).
وام دم توست و بدین سود نیست
خویش دهی باز همی جز کلام .

ناصرخسرو.

بیداریت آن روز ندارد پسرا سود
دستت نگرد چیز مگر طاعت و کردار.

ناصرخسرو.

هر آن کس که نادان و بی رأی و بن
نه در کار او سود، نی درسخن .

اسدی .

همه کس پی سود باشد دوان
نخواهد کسی خویشتن را زیان .

اسدی .

نه از او میوه خوب و نه سایه
نه از او سود خوش نه سرمایه .

سنایی .

اگر حاتم سخی بوده چه سودت دارد ای خواجه
تو حاتم گرد یک چندی بنه حاتم ستایی را.

سنایی .

بیچاره سوگند میخورد و سود نداشت . (کلیله و دمنه ). که زیان دیگران را دیده باشد و سود تجارب ایشان برداشته . (کلیله ودمنه ).
چو او بمیرد آنگاه مرثیت گویم
چو نشنود که چه گویم چه سود گفتارم .

سوزنی .

پند من است حلقه ٔ گوشش ولی چه سود
حلقه بگوش او نکند گوش پند او.

خاقانی .

صدرنگ بیامیزم چه سود که در تو
مهری که نبوده ست سرشتن نتوانم .

خاقانی .

ولیکن چه سود است کاین کار بود
تأسف ندارد دگر هیچ سود.

نظامی .

چه سود است مردن نشاید بزور
که پیش از اجل رفت نتوان بگور.

نظامی .

تا توانستم ندانستم چه سود
چونکه دانستم توانستم نبود.

عطار.

از وصف تو هر شرح که دادند محالست
وز عشق تو هر سود که کردند زیانست .

عطار.

از مایه ٔ بی سود نیاساید مرد
مار از دم خویش چیز نتواند خورد.

سعدی .

بد شد آخر چو اصل او بد بود
تخم بد در زمین نیک چه سود.

مکتبی .

برای ماست گر ایمان و کفر بخشد سود
خدای را چه که ما مؤمنیم یا کافر.

قاآنی .

|| ظفر و فتح . || ترقی . بهره . || ربا. مرابحه . (ناظم الاطباء). (اصطلاح فقه ) ربا که گرفتن زیادت است در قرض . مأخوذ از معنی اول است یا آنکه در اصل به معنی ربا است و بعد از آن به معنی مطلق نفع و فایده استعمال یافته است . (آنندراج ). || صحبت مسرت انگیز. || سور که جشن و شادمانی و میزبانی باشد. (برهان ). ضیافت . جشن . مهمانی و شادمانی و سور. (ناظم الاطباء).



سود سود. (ع اِمص ) مهتری . داوری . (ناظم الاطباء). مهتری . (منتهی الارب ). || (ص ، اِ) ج ِ اسود به معنی سیاه . (غیاث ) (آنندراج ) :
تا بزاید در جهان جان وجود
بس نماید اختلاف بیض و سود.



سود سود. (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح کیمیا) اکسید سدیوم که حاصل میشود از خاکستر نباتات بحری . (ناظم الاطباء).


سود سود. (مص مرخم ، اِمص ) آسودن . زندگی کردن . مخفف آسود : من نیارم در جهان بی آب سودزآنکه زاد و بود من در آب بود.عطار(منطق الطیر).


سود سود. (ع مص ) مهتر شدن . (منتهی الارب ). مهتر گردیدن . (از ناظم الاطباء).
- ایام السود ؛ روزگار بدبختی و نامساعدی ومنحوس . (ناظم الاطباء).
- سودالاکباد ؛ دشمنان . (ناظم الاطباء).
- سودالبطون ؛ لاغر. (ناظم الاطباء).


سود سود. [ س َ ] (ع اِ) روی کوه هموار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سطح هموار و مستوی از کنار کوه . (ناظم الاطباء). || سنگریزه های سیاه ناک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (مص ) خوردن آب که بر آن سواد بود. (آنندراج ). خوردن آبی را که زرد شده باشد. (ناظم الاطباء).


سود سود. [ س َ وَ ] (اِ) سبد و آن ظرفی است که از چوبهای باریک و نرم بافند. (برهان ). سبد. (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ).


بی سود بی سود. ((ص مرکب ) (از: بی + سود) بی نتیجه . بی فایده . (یادداشت مؤلف ) :
بی سود بود هرچه خوردمردم در خواب
بیدار شناسد مزه از منفعت و ضر.

ناصرخسرو.

|| تباه . هدر. بی نتیجه و فایده :
زگفتار او شاه خشنود گشت
همه رنج پوینده بی سود گشت .

فردوسی .

چو دیدند کان کار بی سود گشت
بلنداختر و نام دارا گذشت .

فردوسی .

جهاندار بی سود بسیارگوی
نماندش ۞ بنزد کسی آبروی .

فردوسی .

- بی سود و زیان ؛ کاملاً بیفایده . (از یادداشت مؤلف ).
- کار بی سود ؛ کار بی فایده . بی حاصل و بی نتیجه و لغو :
اگر جان تو بسپرد راه آز
شود کار بی سود بر تو دراز.

فردوسی .

- گفتار بی سود ؛ سخن ناسودمند. سخن بی فایده :
بگفتار بی سود و دیوانگی
نجوید جهانجوی مردانگی .

فردوسی .

نرگس حسینی
۱۳بهمن
قابل توجه حضرت رهنما.

این رو از سایت حضرت دکتر معین گرفتم.

من باب بحث sms ی   ای که چند روز است کش پیدا کرده.


سود

[ په . ] (اِ.) 1 - فایده ، نفع . 2 - ربح . 3 - حاصل ، محصول . 4 - فتح ، پیروزی .




نرگس حسینی
۱۲بهمن

ما با آقای رفسنجانی توی یه خوشه ایم!!!!

حرفی بود داداش!!!
نرگس حسینی
۱۲بهمن
آره مهندس.

شما درست میگی.

یعنی اون روز که گفتی حالیم نشد.

فکر کردم از سر عصبانیت و کلافگی میگی.

همون روز که عینک تو گرفته بودی دستت و هی باهاش بازی بازی میکردی و کلافه بودی از موبایلت که هی احضارت میکرد و قیافه ات عین آدمای توی دیوار رفته بود.

همون روز که یه عالمه پارچه ی سیاه و زرد و قرمز ریخته بودن جلوی بچه های گروه که برید غرفه تونو با همین پرچم پاره ها تزیین کنید و تو مدام حرص میخوردی که هیشکی به حرفت گوش نمیده و ساز خودشو کوک میکنه.

همون روز که رفتیم با هم بوفه ی دانشگاه و یه نسکافه ی گرم زدیم به بدن و با کیک خرسی یه عکس یادگاری انداختیم که فعلا اون عکس بهترین عکسیه که ازت موجوده!!

همون روز که تو راه برگشت یه گونی چی توز خریدیم برای بچه های گروه که یه وقت از گرسنگی و فشار آوردن به مخشون تلف نشن.

همون روز که توی راه رفیق قدیمی مو دیدم که داشت عین بید میلرزید و من بی تفاوت با یه سلام علیک معمولی از کنارش رد شدم و تو از این ابتکار من در معاشرت یه کم جا خوردی و من برات عوض همه ی سوالایی که توی ذهنت بود و همه ی حرفایی که دلم میخواست بگم ولی قول داده بودم دیگه راجع بهش حرف نزنم فقط یه مصرع شعر روونه کردم بهت که شعرش هنوز نوک زبونمه!

اگه یادت نیومد دیگه مجبورم برم سر اصل مطلب.

همون روز که استاد بهت زنگ زد و گفت توی جایزه معمار نفر اول شده.و تو اگه زحمتی نیست 20 کیلو کیک بگیر بیار با بچه ها جشن بگیریم..

و تو بیشتر از اینکه برای اونهمه وقتی که با متین صرف گشتن دنبال کیک کرده بودید کفری باشی از این لجت گرفته بود که چرا اسمتو مث توپ فوتبال ول داده وسط دهنش!

با یه حرص خاصی که تهش یه جور دلنشینی میخندیدی گفتی : آخه کشمشم چمبه داره!

.

.

آره مهندس تو درست گفتی.

من نفهمیدم.

کشمشم چمبه داره.

یعنی من فکر میکردم این فقط یه اصطلاحه.

ولی امروز فهمیدم که تو اون روز چی فهمیده بودی.

تا امروز حالیم نشده بود.

امروز حالیم شد که مجبور شدم 5کیلو کشمش و به خاطر چمبه اش پاک کنم و عین 4ساعتشو به این جمله ی تو فکر کنم که کشمشم چمبه داره...

نرگس حسینی
۱۱بهمن

این عکس رو یکی از دوستان خوش ذوقم برام فرستاده.اولش با توجه به عنوانش نمیخواستم باز کنم ولی وقتی بازش کردم از زیرکی رفیقم کلی فیض بردم..



زیرش نوشته بود:

موشک جواب موشک... نه شیر میخام نه پوشک....
نرگس حسینی
۱۱بهمن

ز کوی میکده برگشته ام ز راه خطا

مرا دگر ز کرم در ره صواب انداز

نرگس حسینی
۰۸بهمن
به قول رفیقمون سوالات خیلی زیرکانه بود.

راست هم میگه بنده ی خدا.

مثلا توی یه بخشی سوال داده تاثیر اسلام بر معماری ایران چی بود؟ در صورتی که تمام جلسه درباره ی تاثیر معماری ایران بر فضاهای بعد از اسلام توضیح داده! فایل صوتی تمام جلسات هم موجوده میتونید برید گوش کنید.

یعنی تو باید استدلال کنی که توی همه ی این مدتی که معماری ایران داره در قالب اسلام خودنمایی میکنه ، معمار ایرانی چطور داره سطح نگرش و تفکر خودش رو تغییر میده. یه سیر تاریخی رو دنبال کنی ببینی از بعد از معابد و آتشکده ها تا ساخت مسجد امام اصفهان این معمار چه خط فکری رو دنبال کرده. چون چیزی که کاملا مشهوده اسلام یه ایدئولوژیه ، نه یه تکنولوژی!

و تکنولوژی ای که توی دوره ی اسلامی معماری ایران استفاده میشده همون تکنولوژی ساخت تالار آپادانا و چهار ایوان بوده. که به مرور که یه مدت حذف شده بود میاد و جایگاه خودشو پیدا میکنه.

یه جورایی اسلام اومده ایدئولوژی تعریف کرده برای اون تکنولوژی !


حالا میتونه این جواب من درست باشه میتونه غلط باشه!


در ضمن جناب رهنما من منظور شما رو "ف" متوجه نشدم!!!!!!!!!!

نرگس حسینی
۰۷بهمن

بنده به سلامتی فردا یک امتحان بسیار هیولا دارم. که آدمو به غلط کردن میندازه!!

رفتم یه سری به وبلاگ های اهل دل انداختم گفتم شاید یکم دلم وا شه..

خلاصه رفتیم سراغ اولین اهل دل که با دیدن اولین مصرع روحم به جای تازه شدن ترکید!!

شعر مال خود خود حضرت استاد علیرضا قزوه است.

حالشو ببرید.



ما کتاب کهنه ای هستیم سرتا پا غلط
خواندنی ها را سراسر خوانده ایم امّا غلط


سال ها تدریس می کردم خطا را با خطا
سال ها تصحیح می کردم غلط را با غلط


بی خبر بودم دریغا از اصول الدین عشق
خط غلط، انشا غلط، دانش غلط، تقوی غلط


دین اگر این است بی دینان ز ما مؤمن ترند
این مسلمانی ست آخر؟ لا غلط، الّا غلط ؟


روز اوّل درس مان دادند: یک دنیا فریب
روز آخر مشق ما این بود: یک عقبی غلط


گفتنی ها را یکایک هر چه باد و هر چه بود
شیخنا فرمود، امّا یا خطا شد یا غلط


گفتم از فرط غلط ها دفتر دل شد سیاه
گفت می دانم، غلط داریم آخر تا غلط


روی هر سطری که خواندیم از کتاب سرنوشت
دیدۀ من یک غلط می دید و او صدها غلط


یا رب از تو مغفرت زیباست از ما اعتراف
یا رب از تو مرحمت می زیبد و از ما غلط
نرگس حسینی
۰۷بهمن

یک عبارتی هست که دفعه ی قبل که با دکتر رییسی معاصر داشتم باهاش آشنا شدم.

و اونم اینه که :

غلط کردی با استاد با سواد کلاس برداشتی!! میخواستی باسواد شی کتاب میخوندی با رییسی کلاس برداشتنت چی بود!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!


امشب شب امتحان مبانی نظری دکتر رییسی!

امشب شب احیاست....

نرگس حسینی
۰۴بهمن

این روزا توی گوش من یه صدایی مدام داره از سنت-مدرنیته-و پست مدرنیته میگه.

البته من توی این مدت بیکار ننشستم. علاوه بر نگاهی که جناب دکتر رئیسی سر کلاس مطرح میکنند به  نگرشهای دیگه ای هم که در این باب هست نگاهانداختم.

یکیش رو در ادامه ی مطلب میذارم.

حاصل نگرش فکری جناب دکتر رحیم پور.

نرگس حسینی