۰۷بهمن
حس مشترکی از ایران تا دهلی نو
چهارشنبه, ۷ بهمن ۱۳۸۸، ۰۹:۵۷ ب.ظ
بنده به سلامتی فردا یک امتحان بسیار هیولا دارم. که آدمو به غلط کردن میندازه!!
رفتم یه سری به وبلاگ های اهل دل انداختم گفتم شاید یکم دلم وا شه..
خلاصه رفتیم سراغ اولین اهل دل که با دیدن اولین مصرع روحم به جای تازه شدن ترکید!!
شعر مال خود خود حضرت استاد علیرضا قزوه است.
حالشو ببرید.
ما کتاب کهنه ای هستیم سرتا پا غلط
خواندنی ها را سراسر خوانده ایم امّا غلط
سال ها تدریس می کردم خطا را با خطا
سال ها تصحیح می کردم غلط را با غلط
بی خبر بودم دریغا از اصول الدین عشق
خط غلط، انشا غلط، دانش غلط، تقوی غلط
دین اگر این است بی دینان ز ما مؤمن ترند
این مسلمانی ست آخر؟ لا غلط، الّا غلط ؟
روز اوّل درس مان دادند: یک دنیا فریب
روز آخر مشق ما این بود: یک عقبی غلط
گفتنی ها را یکایک هر چه باد و هر چه بود
شیخنا فرمود، امّا یا خطا شد یا غلط
گفتم از فرط غلط ها دفتر دل شد سیاه
گفت می دانم، غلط داریم آخر تا غلط
روی هر سطری که خواندیم از کتاب سرنوشت
دیدۀ من یک غلط می دید و او صدها غلط
یا رب از تو مغفرت زیباست از ما اعتراف
یا رب از تو مرحمت می زیبد و از ما غلط
۸۸/۱۱/۰۷