مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

اینجا
جایی ه که
بدون دغدغه ی باز نشر
از وبلاگهای دیگه،
توش مینویسم..

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها

۲۸ مطلب در تیر ۱۳۹۱ ثبت شده است

۳۱تیر
علیفقط بیست و پنج سالخانه نشین بود..نمیگویم بعد از فاطمهچند سالچند ماهچند روزچند ساعتچند دقیقهچند ثانیهتنهــــــــــا بود...وسعت حجم تنهایی علی رافقط خدا میداند..منتازه دارم میفهممتنهایی یعنی چه...تازه دارم میفهمموقتی میگویندعلی بود و حوضش یعنی چه..تازه دارم میفهممداغ دیدن یعنی چه..باید هم که در محراب بانگ رستگاری سر میداد..یک عمر تنهاییتمام شده بود..جگرم سوخت..خدا بداد این رمضان برسد..من طاقت یک ثانیه اش را هم ندارم..
نرگس حسینی
۳۰تیر

#

«أسرع الدعا نُجحاً للإجابة دعاء الأخ لأخیه بظهر الغیب» - روایتی از امام محمد باقر (علیه السلام)شاید حاجت من در بند کلامی از جانب تو به خدا باشد ...
نرگس حسینی
۲۸تیر
ببینیدبه این میگن هولوکاست نه اونی که صهیونیسم سنگشو به سینه میزنه..
نرگس حسینی
۲۷تیر

#

شاید به زودییک موضوع به موضوعات وبلاگم اضافه شود که خاطرات من است از امامزاده ها..البته بیشتر امامزاده محمد علیه السلام.دلیلش هم مشخص استچون بیشتر میروم آنجا!یک دوستی گفته برایش بنویسم..من هم که پایه ی این جور نوشتن ها..
نرگس حسینی
۲۷تیر
دل توی دلم نیستکه آیا برای مهمانی دعوتم میکند؟
نرگس حسینی
۲۷تیر

#

ما را به زور هم که شده رو به نور کنخیری ندیده ایم از این اختیارها..
نرگس حسینی
۲۵تیر
اینجا اگر نیستمدو دلیل دارد.اول اینکه اینترنت خانه مدتی ست قطع است. و قصد هم ندارم وصلش کنم.هم برای ترک اعتیاد خودم خوب است هم برای ترک اعتیاد خانواده.دوم اینکه یک پروژه ای زیر دستم هست که تا تمامش نکنم خیالم از بابت دینی که به بچه های راهیان نور دارم _فقط در ارائه و بازتاب ریاهای خالصانه شان_ راحت نمیشود.برای قسمتی از این پروژه نیاز است که بیشتر حواسم را جمع نوشتن کنم.برای همین است که چند وقتی ست فقط برای خودم مینویسم و غالبا نوشته های شخصی ام ارزش و قابلیت انتشار عمومی ندارد. یک رفیقی هست که معمولا آنها را پیش خودش نگه میدارد و اشتباه هم میکند که تا حالا آنها را آتش نزده..چون اگر ارزش داشتند من ِ اصفهانی قطعا تا حالا چاپش میکردم و یک پولی به جیب میزدم...   دیگه از بعضی کتابها که ضایع تر نیست!!شاید هم خودم یک روز زحمتش را کشیدم و دور چشم همه این فعل مستحب را انجام دادم.سوم اینکه خودم حال و حوصله ی اینجا نوشتن را ندارم.دلم کنج خلوتی میخواهد و دنیایی سکوت و خواندن و نوشتن..و اینکه کسی کاری به کارم نداشته باشد..وقتی آنکس که تو میخواهی، نیست؛ بهتر است هیچ کس نباشد.دلایلم بیشتر شد!حالا تو گیر نده که چرا شد سه تا!!کسی نظری داشت  sms کند.
نرگس حسینی
۱۹تیر
نرگس حسینی
۱۸تیر
برای ساعت سه و پرسه زدن در خنکای شب صحن ها..برای سحرها که از هتل تا صحن انقلاب را یک نفس میدویم تا از نماز صبح کنار شما باشیم..برای ساعت ها نشستن در صحن و زل زدن به برق نگاه گنبد طلا..برای قطره های اشکی که هیچ جبری نمیتواند جلوی فروغلتیدنشان را روی گونه ها بگیرد..برای ساعت ها ایستادن در آستانه ی باب الرضا و ساعت ها سلام آخر را کش دادن..برای استشمام بوی حرم..برای حس کردن حضورتان..برای هر چیزی و هر ثانیه ای که به شما گره میخورد..دلم برای همه چیز تنگ است..دلم را برای شما پست میکنم..پیشتاز..شاید قرار بگیرد دلی که مدتهاست آرام نگرفته..توی آرشیو دلهایی که پیشتان هست، بغل خودتان نگه اش دارید..فقط ببخشید اگر امانت دار خوبی نبودم..با گناه حسابی سیاهش کردم..شاید فقط محبت شما سیاهی هایش را بشوید..
نرگس حسینی
۱۶تیر
به نظرتبرای این روایتچند شب نخوابیمکافی ست...؟از سدیر صیرفی رسیده است که من و مفضّل بن عمر و ابو بصیر و ابان بن تغلب به حضور امام صادق علیه السّلام رسیدیم . دیدیم حضرت روى زمین و در آن حال مانند پدری فرزند از دست داده گریه می‌کرد و آثار حزن در چهره اش  آشکار بود و در حالی که بسیار می گریست می فرمود: سَیِّدِی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقَادِی وَ ضَیَّقَتْ عَلَیَّ مِهَادِی وَ أَسَرَتْ مِنِّی رَاحَةَ فُؤَادِی / اى آقاى من ! غیبت تو خواب را از من ربوده و بی تابم  و آرامش جانم را سلب کرده ! / کمال الدین ص 352، با اندکی تخلیص
نرگس حسینی
۱۶تیر
حرف هایی هستبرای نگفتن.وعمراً اگر بگوییم......وحرف هایی هست برای گفتن.طالب بودیدمیگوییم.وحرف هایی هستبرای شنیدنکه بی تاب شنیدن آنم...بگو..پیش از آنکه نگاهتمثل رفتارتدوگانه سوز شود..با تشکر از دکتر علی شریعتی..پ.ن: اینکه چه حکایتی ستکه دارند جک هایی با مارک دکتر شریعتی تولید میکنندو سعی دارند تابوی شریعتی را در ذهن ها بشکنندخصوصا با نسلی که دیگر شریعتی را نمیشناسد؛چیزی ست که چند وقتی ستفکرم را به خودش مشغول کرده..کسی نظری داشت، میشنوم..و میخوانم..گرچه اصولا وبگردها این روزها به شدت تنبل شده اندو دریغ از اینکه همت کنند برای کسی کامنت بگذارند ودریغ از اینکه بخواهند در بحثی شرکت کنند..قدیمترهابچه های نت خودشان را خفه میکردند بس که صاحب نظر میدانستند خودشان را...متاسفانهملت فقط به فکر قیمت مرغ و سکه و زمین ند..حتی بچه مچه ها..بهرحالحقیر شنونده ست..
نرگس حسینی
۱۶تیر
دیدی بعضی ها صلوات خرواری نذر میکنندبعد که میروند توی یک مجلس روضه یا امامزادهتسبیح میدهند به این و آن که فلانی، 100تاش را هم تو بفرست و مرا توی ادای این نذر کمک کن!مردم ما هم که اهل کمک!!!حالا من نیازمند یاری سبزتان هستم!!هرکس خواب اضافه داردبرایم بفرستد....با ایمیلsmsپستفلشتحویل حضوری..خلاصه همه جوره خواب خریدارم!!
نرگس حسینی
۱۴تیر
برای خورشید خیلی سخت است ببیند دنیا در ظلمت است...امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء..
نرگس حسینی
۱۴تیر
حکایت ما حکایت عجیبی ست..شعبان که به نیمه میرسدبی آنکه بدانمصدای کاروان محرم توی گوشم میپیچد و نوا ، نوای محرم میشود..محرم که میشودنجوای ما با حضرت صاحب است..حالاشب نیمه شعبان استو جشن تولدیکه صاحبشهم هست و هم نیست..چشم هامبرای همه ی این ندیدن ها و نبودن هاباران زده اند..سهم مناز سختی هایی که میکشیدبرای روزهایی که میشد ظهور کرده باشید و چون ما آماده نبودیم نیامده اید،بیشتر از جفای کوفیان در حق حسین بن علی نباشد،کمتر نیست..جشن تولد شما راامسال همجشن میگیریمبی آنکه بشودآفتاب ظهورتان را حس کنیم..جهانهنوز شب است..و هستی هنوز به بلوغ ظهور نرسیده است..بگذارآفتاب برآید...
نرگس حسینی
۱۳تیر
اگر همین الان امام زمان ظهور کنند و به تو بگویند موبایل ت را به من بده، می دهی؟! از محتویات آن مطمئنی و خیالت راحت است؟ عکسی، موسیقی ای، کلیپی یا هر چیزی که مورد رضایت ایشان نباشد و او را آزرده کند نداری؟!
نرگس حسینی
۱۳تیر
هر عکس خودش یک پست مجزاست..ولی من نه حال نوشتن پست مجزا یش را دارم و از شما چه پنهان نه قصدش را دارم.پایین هر عکس شاید توضیح مختصری باشد و شاید هم نباشد.فقط آنچه باقی ماند،یک خدا قوت و قبول حق، برای آنها که نفسی گذاشتند پای کار.من به عنوان یک بیننده،از کار و اخلاص بچه ها لذت بردم.روز قبل پمپ آب مجموعه سوخته بود. شستن میوه ها به آن حجم برای خودش حکایتی بود..پیشانی بند روی کلاه خود این بود: یا حسین (ع)می گفت، سری که پیشانی بند یا حسین دارد، کلاه به کارش نمی آید.پیکرش، سر نداشت..برای مادرها توی سالن اصلی جا نبود.شب قبل تا پاسی از شب سالن بالا را برای مادرها آماده کرده بود..او گم نشده بود. مادرش گم شده بود!!آب معدنی نستله نبود.بعد از کلی جایزه های بین المللی و طرح های عجیب و غریب که ما هیچوقت دقیقا نفهمیدیم یعنی چی،حالا برترین مخترع زن جهان اسلام در سال 2008 ، پشت دوربین فیلم برداری ست..آوینی نوشته بود، من هر چه را کسب کرده ام از دنیای بیرون از دانشگاه آموخته ام..
نرگس حسینی
۱۳تیر
من که جز تو کسی را ندارم...
نرگس حسینی
۱۲تیر
یه آنتی ویروس خوب برای قلبم میخوام.لطفا فول ورژن باشه..ویروس های این دوره و زمونه آدمو داغون میکنن..
نرگس حسینی
۰۸تیر

#

در روزهای باهم بودن لطفی هستکه تا تن ها نشوینمیفهمی.هر قدر هم که آدم شاکری باشی..
نرگس حسینی