مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

اینجا
جایی ه که
بدون دغدغه ی باز نشر
از وبلاگهای دیگه،
توش مینویسم..

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها
۱۳تیر

در حاشیه ی برگزاری یک فصل..

سه شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۱، ۰۹:۲۵ ب.ظ
هر عکس خودش یک پست مجزاست..ولی من نه حال نوشتن پست مجزا یش را دارم و از شما چه پنهان نه قصدش را دارم.پایین هر عکس شاید توضیح مختصری باشد و شاید هم نباشد.فقط آنچه باقی ماند،یک خدا قوت و قبول حق، برای آنها که نفسی گذاشتند پای کار.من به عنوان یک بیننده،از کار و اخلاص بچه ها لذت بردم.روز قبل پمپ آب مجموعه سوخته بود. شستن میوه ها به آن حجم برای خودش حکایتی بود..پیشانی بند روی کلاه خود این بود: یا حسین (ع)می گفت، سری که پیشانی بند یا حسین دارد، کلاه به کارش نمی آید.پیکرش، سر نداشت..برای مادرها توی سالن اصلی جا نبود.شب قبل تا پاسی از شب سالن بالا را برای مادرها آماده کرده بود..او گم نشده بود. مادرش گم شده بود!!آب معدنی نستله نبود.بعد از کلی جایزه های بین المللی و طرح های عجیب و غریب که ما هیچوقت دقیقا نفهمیدیم یعنی چی،حالا برترین مخترع زن جهان اسلام در سال 2008 ، پشت دوربین فیلم برداری ست..آوینی نوشته بود، من هر چه را کسب کرده ام از دنیای بیرون از دانشگاه آموخته ام..
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۴/۱۳
نرگس حسینی

نظرات  (۴)

۱۴ تیر ۹۱ ، ۱۴:۳۴ کهکشان خاموش
آقا خدا قوت ... کاش منم بودم . دلم خواست . عکسا آدمو هوایی می کنه درست مثل عکسایی که از جنوب تو وبلاگاتون گذاشتید . دلم خواست . خدائیش گناه نیست دل بچرو آب می کنید ؟؟؟ نمی شد 2شنبه بندازید آخه ؟؟؟؟ اهههههههههههههههههههههه ...
۱۴ تیر ۹۱ ، ۱۴:۳۶ کهکشان خاموش
راستی حرکت پشت صندلیا عالی بود . ایده ی هرکی بود فوق العاده بود گرچه می دونم کار سختی بوده آماده کردن اونجا ولی مطمئنا بعد اتمام کار خودتونم لذت بردید .
پاسخ:
بله. ایده جالبی بود.. بچه ها واقعا زحمت کشیدن. من که معمولا در حال عکس گرفتنم فقط.
سلام

واقعا خسته نباشید و قبول باشه ازتون !

اومدنم فقط تو دست و پایی بود شرمنده ولی دلم واسه تمام فرشته ها تنگ شده بود اصلا نمیتونستم بگذرم و نبینمتوون!

۱۶ تیر ۹۱ ، ۱۳:۲۳ لعیا اعتمادسعید
سلام
دستتون درد نکنه.مطمئنا برنامه خیلی خوبی بوده.از مهرناز خانوم تعریفش رو شنیدم.ان شاالله همیشه موفق باشین
پاسخ:
سلام سلامت باشید و سپاس.