مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

اینجا
جایی ه که
بدون دغدغه ی باز نشر
از وبلاگهای دیگه،
توش مینویسم..

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها

۲۳ مطلب در آبان ۱۳۹۰ ثبت شده است

۳۰آبان
میگفتتا نجف نرفته بودمنمیدانستم، حرم امن یعنی کجا..؟!
نرگس حسینی
۳۰آبان
نمیدونم چرا این طراحای کفشعلاقه دارن حتما گند بزنن توی کفش!بعد کلی گشتن،کفش مورد علاقه مو پیدا کردم،رفتم از اون طرف دیدمشدیدم چشم ت روز بد نبینه،یه گل گنده ی خرزهره انداخته بغلش!!!حالم گرفته شد اساسی..!
نرگس حسینی
۲۸آبان
پاسخ پیام های شبانهگاهاز آنچه من میفرستمدلنشین تر است.....این روزهاکه بوی محرماز تمام سوراخ سمبه های شهر به مشام میرسدو رفقا یکی یکی دارند راهی سرزمین بلا میشونداین نیمچه مصرع،بد جور به دلم نشسته.....درهوایمهوسینیستبجزدیدنتو......هر کسبرای محرم اشزمزمه ای دارد..این روزهااینرا گوش میکنم..
نرگس حسینی
۲۸آبان
بعضی ها برای اینکه به تیم ملی دعوت بشوند،چند سال،تمرین میکنند..چند سال مرارت میکشند..تازه اینها فقط برای این است که فقط دعوت شان کنند..برای ماندن در آن پست که دیگر خیلی بیشتر باید تلاش کرد....ولی وقتی این انتخابرنگ دیگری بگیرد،قصه خیلی بیشتر تر فرق میکند..می گویند توی شب قدر این چیزها را مینویسند،که مثلا امسال فلانی را دعوت کنیم ، مدتی پیشمان باشد..همینجوری هم به او نگوییم..یه کمی غافلگیرش کنیم....حالا مرد غافلگیر شده..اسمش در آمد برای سفر کربلا..قرعه کشی شب عید قربان.مشهد الرضا .انشالله آقای انصاری همه را دعا کنند ،در حرم ارباب..عکس از هم تیمی ام، افشــــار.
نرگس حسینی
۲۸آبان
بخش دوم عکس های سفر مشهد،عکس های مربوط به توقف در قدمگاه حضرت خورشید در نیشابور است..آخرین عکس را بعدا با هم مرور میکنیم..
نرگس حسینی
۲۸آبان
بعد از سفر مشهد،فرصت نشد حاشیه های سفر راکه خالی از لطف هم نیستند،بگذارم روی وبلاگ..حالا که فرصت هست،چند تایی را میگذارم ..الباقی باشد برای بعدها..!..بعضی عکس ها را هم تیمی عزیزم،افشـــار ، گرفته..و بعضی را رفیق قدیمی ام و فامیل این روزها..
نرگس حسینی
۲۷آبان
گفته ای آمدنی نیست اگر آماده نباشیم..قالت فاطمة ( علیها السلام ) : قال رسول الله ( صلی الله علیه و آله ) : ” مثل الإمام مثل الکعبة إذ تؤتی و لا تأتی ” .از حضرت فاطمه زهرا ( علیها السلام ) روایت شده که رسول خدا فرمودند : امام همچون کعبه است که باید به سویش روند ، نه آنکه ( منتظر باشند تا ) او به سوی آنها بیاید.
نرگس حسینی
۲۴آبان
یک بوک مارکهایی دارمکه گاها فرصت داشته باشم مینشینم و همه شان را چک میکنمنزدیک 200 تا لینک است..امشب فرصت کرده ام!تو فکر کن !توی دومین لینک یکهو از خنده پکیدم!!!مسبب اش هم کسی استکه مدام سعی میکند یک اتفاق را برای من طبیعی جلوه بدهدو نمیشود.دلم برایش سوختتتتتت...شما خودتان لینک را ببینید..شاید این عکس زندگی مشترکمان را به چالش بکشد!!!
نرگس حسینی
۲۳آبان
حال مادرش خوش نیست..برایم نوشته:هنوز آزمایش نداده..توی نوار قلب هم چیزی دیده نشده،جز دلتنگی...برای مادریدعا کنیم..برای همه ی مادرهادعا کنیم..
نرگس حسینی
۲۳آبان
هم دوره ای های من و بچه های محله ماندر آن سالها،باید یادشان باشد..توی مدرسه سلمان فارسییک دختری بود که روی ویلچر مینشست..از این ویلچرهای موتور دار...روی دسته ی راستیک اهرم داشتکه به وسیله این اهرمویلچر به هر سمتی که او میخواست هدایت میشد..هر وقت میدیدمش بی اختیار مادامی که میتوانستمبه او خیره میشدم..از من بزرگتر بود..و از روحیه و برخوردش با دیگران،از او برمی آمد که انسان خودساخته ای باشد....مدتها بعد از دبیرستان ندیدمش..اصلا یادم رفته بود چنین آدمی توی خاطره های من وجود دارد..تا اینکه محرم سال پیش دیدمش..ویلچرش پیشرفته تر شده بود..مسیر سه راه گوهر دشت تا میدان سپاه را داشت ، تنها ، به سرعت ، با همان ویلچر طی میکرد، آن هم ساعت 5ونیم صبح..!داشت میرفت برای زیارت عاشورا....انگار یک سطل آب یخ ریختند روی من..از خودم خجالت کشیدم..از تنبلی خودم....توی آن سرما،روی ویلچر،تنها،فقط به عشق پنجمین معصوم.....چند روز پیش باز هم دیدمش..باز هم همانطور ساعی.....نمیدانم چراولی دیدن این آدماز همان روزهای دبیرستانبرای من یک انرژی خاص داشت..و یک حس خاص..شاید نه فقط به خاطر اینکه روی ویلچر مینشست..و نه فقط برای اینکه توی هر دستش، فقط سه تا انگشت داشت..و نه فقط به خاطر آن تلاش عجیبش..و نه فقط به خاطر خلق کریمش....نه..شاید همه ی اینها هست..  و نیست.....مدتی ستدرس خواندن تعطیل شده..کتاب خواندن تعطیل شده..مقاله خواندن تعطیل شده....از بی همتی خودملجم میگیرد....همت بلند آن دخترو طبع بلندشاین روزهامدام یادم می آید..ما چرا شکر نعمت بجا نمی آوریم؟
نرگس حسینی
۲۲آبان
به دعوت دوستان در دانشگاه آزاد کرجمهمان اکران فیلم شکارچی شنبه و بعدش هم پای صحبت های کارگردان فیلم بودیم...بعضی وقتها آخر فیلماز اینکه وقتم را گذاشته ام پای فیلماز خودم لجم میگیرد.خصوصا اگر فیلم پر از خشونت باشد..ولی این بار اینطور نبود.نه تنها بدم نیامد،خوشم هم آمد.و از فیلم بیشتر، صحبت های پرویز شیخ طادی بود که مرا راغب تر کرد..اگر میخواهیم در سطح دانش آموزی و دانش جویی کاری کنیمباید اکران و نقد این فیلم را در برنامه شان بگذاریم..خصوصا حالا..فیلم،روایت مستندی استاز زندگی یک خاخام یهودی..گرچه نصف فیلم را با چشمهای بسته دیدم- چون غالبا توان دیدن صحنه های کشتار را ندارم!-ولیروایت این قصه در قاب آیینه ی جادوجسارتی را در خود داردکه حتی با چشمان بستهمیتوان آنرا حس کرد.فیلم خالی از خلل نیست.ولی اینکه بالاخره یک نفر جرات کرد در این سطح باب جهاد سینمایی را در این روزها باز کند،خودش کلی تبارک الله دارد..نگاه فرهنگی و جهادی کارگردانحتی بیشتر از فیلم به دلم نشست..جنس نگاهش را دوست دارم:عارضه فرهنگی شبیه آمار خودکشی و طلاق نیست که آشکار باشد..
نرگس حسینی
۲۱آبان
گفته بودم از شهر کتاب خوشم نمیادبعضی ها فکر میکنند دارم دکمه بازی در میارم..!نه به خدا!آخه شما نگاه کن..این عکس یکی از طبقات بخش خارجی ه.بخش کتب معماری.توی این بخش کتابهای جالبی ارائه شده بود.شاید از بخش فارسی هم جذاب تر.جمعه که به سرم زده بود برم با این رفیق دانشمندم یکمی قدم بزنم،و البته از حلیم یه جای دیگه هم موندم،و حتی از صبحانه خونه-!-بعد از کلی پیاده روی و صحبت درباره یه عالمه موضوع ،از سرعت نور گرفته،تا جهان های موازی ونگاه به واژه ها در ترسیم جامعه ی دینی و ماتریالیستی - ذیل واژه شهروند- ...........یه سری هم زدیم به غرفه ی کتب معماری بخش خارجی..اگر خوب دقت کنید میبینید که کتاب معماری ایران در دوره اسلامی،دقیقا کنار معماری اروپا در دوره سبک گوتیک قرار گرفته......توی نگاه اول به عنوان کسی که هیچی از معماری نمیدونه ، چی فکر میکنید؟خبطبیعیه که فکر میکنید هر دو کتاب چون درباره ی بناهای نیایشگاهی هستند، کنار هم قرار گرفتند.و دقیقا از همینجاست که داد من میره هوا!!!!!!!!!!!!..سبک گوتیک در اروپا، به اختناق، وحشت، و خشونت دین در برابر مردم شهره ست..دلیلش هم واضحه..چون در اوج دوره ی قرون وسطی بوده..و اصلا نیازی نیست که من الآن بخوام توضیح بدم که توی قرون وسطی رابطه ی مردم و دین، چطور بوده..!اگر برای کسی سواله که چطور بوده، بره مطالعه کنه- ؟!-..ولی دقیقا توی دوره اسلامیکه اوج شکوفایی فرهنگی ش توی ایران بودهرابطه ی مردم با دین، کاملا متفاوته....شما وقتی وارد یه کلیسای سبک گوتیک میشی از ترس ممکنه خودتو خیس کنی..!ولی وقتی وارد مسجد شیخ لطف الله - برای مثال- میشی، سرشار از آرامشی..آرامشی که فضا داره به تو میده، نه اینکه تو به فضا آرامش بدی!!..توی هردو تحت تاثیر فضایی، ولیخدای سبک گوتیک، یه خدای خشن ِ وحشتناکِ بیرحم  ِ بدون رافت ه.. که تکون بخوری میبردت جهنم!ولی خدای دوره ی اسلامی، یه خدای مهربان ِ مملو از آرامش ِ رئوفِ بخشنده ست.. که حتی بهت اجازه نمیده، جز خودش، جلوی یه بنده دیگه به گناه ت اعتراف کنی ، که مبادا کرامت انسانی ت خدشه دار بشه!...حالا من اینا رو درباره ی معماری و نگاه سبک ها میدونم،اون کسی که میاد فقط رد میشهو حتی زحمت ورق زدن کتاب رو به خودش نمیدهدرباره ی این دوتا کتاب چی فکر میکنه؟..از اون بدتر،اگه یه خارجی که با فرهنگ ما آشنایی نداره،برحسب احتمال یک در میلیارد،بیاد و این دوتا رو کنار هم ببینه،درباره ی معماری ما در دوره ی اسلامی چه فکری میکنه..؟...جنگ نرم همین چیزای ساده ست..لازم نیست شونصدتا نمایشگاه براش برگزار کنیم، بی نتیجه......خانم ها..آقایان..به اطراف دقت کنید....بهترین تخریب،بد دفاع کردنه..برای اطلاعات بیشتر درباره ی فلسفه ی هنر در دوره ی اسلامیپیشنهاد میکنمکتب دکتر سیّد حسین نصر رو بخونیم، گرچه خالی از خلل نیست.و البته نگاهی موشکافانه داشته باشیم، به دست نوشته ها و مقالاتسیّد مرتضی آوینی.
نرگس حسینی
۱۹آبان
بعضی وقتهابرای ورود به بطن باید اصرار کرد..باید تاب آورد کلمه های تب دار را..باید صبور بود.و خدا با صابران است....این روزهابه صبر احتیاج دارم..
نرگس حسینی
۱۹آبان
فهمیده امارزش واقعی هر چیزی راوقتی میفهمیکه از دستش میدهی...
نرگس حسینی
۱۸آبان
بعضی وقتهاهرقدر هم که سعی کنی جلوی خودت را بگیری که کسی حالت را نفهمد،خودتخودت رابیشتر هویدا میکنی....کتاب از دستم افتاد..مات ماندم از بی جانی خودم..خدا خدا میکردم..حالم را بگذارد به پای خستگی..مات ماند..مثل من.
نرگس حسینی
۱۷آبان

#

تا تو مراد من دهیکشته مرا فراق تو تا تو به داد من رسیمن به خدا رسیده ام....تا رضا نشوی،حسین نخواهی شد..
نرگس حسینی
۱۳آبان

#

انتظاروقتی به ساعت های آخر میرسدجان آدم را میگیرد..فردا این موقع،در حریم تو،نفس میکشم..اگر تو بطلبی..و اگر عمری باقی باشد..انشالله.عکس از رفیق شفیقم مهندس مینا علیزاده
نرگس حسینی
۱۱آبان

#

نگفتن بعضی حرف هاروی دل آدمسنگینی میکند..
نرگس حسینی
۱۱آبان

#

نشنیدن بعضی حرف هاآدم را مکدر میکند..
نرگس حسینی
۱۱آبان

#

شنیدن بعضی حرف هاته دل آدم راخالی میکند..
نرگس حسینی