مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

اینجا
جایی ه که
بدون دغدغه ی باز نشر
از وبلاگهای دیگه،
توش مینویسم..

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها

۲۲ مطلب در تیر ۱۳۹۰ ثبت شده است

۳۱تیر
....بیا و کشتی ما در شط شراب انداز
نرگس حسینی
۲۸تیر
کی و کجا و چرا؟؟بگذریم......اینکه بگیمن جز "تو " کسی رو ندارم..چه فرقی داریبا اینکه بگیمن جز "تو " کسی رو نمیخوام..؟؟مرجع تو ، خداست.مهندس رهنماجواب جالبی داد.میگه دومیمث کسیه که روزه میگیره..غذا جلوشه ولی نمیخوره..البته این واقعیتیه که ما جز خدا کسی رو نداریم..ولی کسی که میگه جز تو کسی رو نمیخوام، عمیق تر به قصه رسیده.....ضمن اینکه با نظر مهندس تقریبا موافقمذکر چند مورد به نظرم ضروری ه.....وقتی یه حرفی میزنیگاهی وقتاطرف فکر میکنه،خب حالا یه چیزی گفت..!خیلی م روش حساب نکن..ولی وقتی عملی اونو بهت نشون میده،میگیایول، روی این حرف میشه حساب کرد..مث پایان نامه هامثلا یه مبانی نظری برای یه چیزی میریزیمیدی به استادروز دفاع اگر ازش خوب دفاع کنی،قبولش میکننداگه نهخب میگن این جای کار داره......اولی حالت تضرع دارهدومی حالت اعتماد . اثبات ...یه جور تقدم و تاخر هم دارند....و فکر میکنمباید اول اولی رو گفتبعد دومی رو.و بعد دوباره اولی رو......یه رابطه ی عاشقانه ام انگار توش هست.یه جورناز و نیاز..که این جداست از راز و نیاز ش..انگار باید اولی رو مولا علی علیه السلام بگهدومی رو امام حسین علیه السلام  توی کربلا بگه..چقدر اولی،  دومی شد!!!!هرکی هر نقد و نظری داره، من منتظرم..
نرگس حسینی
۲۸تیر
داشت دیگه یادم میرفت که چه چیزایی یه روز تو سرم بود..اسم شو که آوردیکم جا خوردم...بعد دیدمهمه ی ایناتوی یه امتداد ه.یه روزیچه فکرایی توی سرم بودچه توان عجیبی توی وجودم بود برای اون فکرا..خداتوفیق بدهوتوان..که بشه که بشه....انشالله.
نرگس حسینی
۲۵تیر
انگار تنهایی های تو خیلی بزرگترند.خودت برایمان نامه می نویسی٬خودت یادمان می دهی که چگونه آمدنت را آرزو کنیم !!!   و امّا بَعد فَحَیّ هَلا٬ فَاِنَّ النّاس یَنتَظِرونَکَ لا‌‌ رایَ لَهُم فی غَیرکَ فَالعَجَلَ ثُّم العَجَلَ العَجَلَ...بیا که مردم چشم به راه تواند و به غیر تو نظری ندارند...بشتاب...بشتاب...بشتاب... پ.ن: بخشی از نامه کوفیان به امام حسین (ع) که مقارن همین روزهای ما نوشتند و آمدنش را آرزو کردند. نفس المهموم.ص.۴۲ گفته بود برای اعیاد شعبان برای دفترشان چندتا طرح بزنم..چندتایی طراحی کردم و تحویل دادم.چند روز پیش دیدمش گفت،دیدی بهت میگم تیره نزن! مشتری میگه خوبه ولی چرا اینقدر سیاه داره؟!...من فقط توی ذهنم یه مصرعمثل یه زمزمه ی مداوم عبور میکردو منو مشغول کرده بود:تا نیاییگره از کار بشر وا نشود....
نرگس حسینی
۲۲تیر
سلام دایی.. خانه نو مبارک.. تمام مدت  فکرم  پیش حرف شکوه بود.. . . شکوه، که اولین نگاهی بود که  از چهار چوب در نگاهم را دزدید.. . . پشت سرش از زن ها فقط من بودم و شکوه.. . . و شکوه که با همه بودنش پدرش را بدرقه میکرد.. . . و آرزو میکرد که آرام بگیرد.. بعد از این همه درد آرام بگیرد..
نرگس حسینی
۲۲تیر
نرگس حسینی
۲۲تیر
نرگس حسینی
۲۲تیر
نرگس حسینی
۲۲تیر
نرگس حسینی
۲۲تیر
گرچه خیلی اهل سفر نیستمولی...بعضی وقتها سفر میرم که عکس بگیرمبعضی وقتها, عکس میگیرم که توش سفر کنم....عکسهای این چند پستهمهمتعلق ند به سفر اخیرم به طالقان..
نرگس حسینی
۱۶تیر
اصلا یادم نبود برای وقتیکه دریا میرومحتمابا خودم آفتابه ببرم!!!...رفتم دانشگاه..اصلا یادم نبود امروز همه ی کارکنان بخش اداریمراقبت ِ کنکور دارند!!!..تمام کار ماند برای یک وقت دیگر..
نرگس حسینی
۱۵تیر
گفته بود اگر خودم را به مراسمش نرسانم،دیگر اسمم را نیآورد.گفته بوددیگر نه مننه تو....گفتم دختر خوبنیستم..من 6ماه است برای این برنامه فکر کرده ام..کار کرده ام..حالا نمیشود همینطور یکهو نروم....گفت خودت میدانی..دیگر اسمت را هم نمیاورم اگر نیایی....شب مراسمشدل توی دلم نبود..همه چیز هم بهم ریخته بود..مسئول گروه داشت از حال میرفت بس که خسته بود..دو سه بار بهش گفتم،اجازه بدهید من بروم مراسم دوستم،صبح برای اذان صبح برمیگردم..میگفت جان هر که دوست داری با من شوخی نکن!!آن شب تا نزدیکی های صبح پای سیستم بودم...کارها بدجور بهم گره خورده بود..پشتیبانی هم که از این کارها و برنامه ها در حد ِ.... تمام آن شبداشتم به این فکر میکردم که جدا دیگر اسمم را هم نمیآورد..یک دنده بود و لج باز....آن شب بهش زنگ هم زدم..کس دیگری جواب داد....بعد از مراسمش هم چندین بار تماس گرفتم..جواب نداد که نداد....دارد میشود چهار سال.چهار سال که دلم برایش تنگ شده و جواب تلفن هام را نمیدهد....آخرین بار سرخیابان آبان همدیگر را دیدیم..حالش خیلی خوب نبود....حالا دیگر باید برای خودش خانم دکتری شده باشد....خدا را چه دیدیشایددیدار ما افتاد به یک بیماری!!شاید همافتاد به قیامت....فقطببینمش.
نرگس حسینی
۱۵تیر

#

راست میگه دیگه!!!!این روزهاماخدای وقت خالی هستیم!!..درست توی شعبان!
نرگس حسینی
۱۳تیر
تا امروز که به پیشنهاد یک دوستخراب شدیم سر یکی از بچه های دوره دبیرستان،و رفتیم محله های نسبتا پایین تر؛مدام توی دلم میگفتمچرا این شهر بوی شعبان نمیگیرد....انگار هنوزبوی خداتوی پایین ، محله ها بیشتر میوزد....دلم گرفته بود،دلم باز شد،دلم دوباره گرفت..از مسجدصدای مولودی می آید....باید شادی کنم....ولی چرااشک امان نمیدهد..
نرگس حسینی
۱۲تیر
آب را جیره بندی کرده ایم...هوا را جیره بندی کرده ایم..آب را بروی ما بسته اند...کولرها ، سوخته...حلقه محاصره هر روز تنگ تر میشود..نیروهایا میروندیا میبرندشان..و آنها که مانده اند،نایی ندارند..فقطامید به خدا ستکه ما رانگه داشته..امید به وعده الهی....کربلادر عراق نیست.کربلا همین جاست..جاری ِ جاری..برگی از وصیت نامه ی یکی از شهدای آینده..
نرگس حسینی
۱۱تیر
تنگ غروبهیچ چیز به اندازه ی یک زمزمه ی آرام نمیچسبدباید با تاکسی رانی صحبت کنمدم غروبتاکسی ها،آهای آهای خوشگله با صدای بلندنگذارند..به آدم نمیچسبد..حالا میفهممحکایت ِقرآنواذانواقامهو بعدنماز را...
نرگس حسینی
۱۱تیر
نمیدانم چرابعضی وقتهافکر میکندوقتی از کسی مینویسمکه سالهاستنمیبینمش،قطعایک مرگی م هست....پس لابدهر روزیک مرگی م هست..هر شبیک مرگی م هست....برای هر کس فقط یک مرگ هست.و آنناگزیرخواهد رسید.
نرگس حسینی
۱۰تیر
آدم وقتی مدام مجبور باشه برنامه های مورد علاقه شو نبینهبه مرحله ای میرسه که من الان رسیدم!!استفاده از این سایت رو برای کسانی که مشکل مشابه من رو دارم پیشنهاد میکنم.البته دارم به یه چیز بهتر هم فکر میکنم که به زودی میرم سراغش....خلاصه همیشه که همه ی درها به روی آدم بسته نمیمونه!!!
نرگس حسینی
۰۹تیر
چشمم از اشک پر و عکس حرم می لرزد... دلم برای شما تنگ شده..
نرگس حسینی
۰۸تیر
امروز یه نفر بهم یه جمله گفت.."این نظر شماست، شما سلیقه ای انتخاب میکنید.."  !!!گرچه درباره ی اون موضوع ( ژانگولر...!) اصلا کاربرد نداشت،و من نظرم رو در اون مورد با تمام محتویات مغز طرف عوض نمیکنم،ولی خیلی وقتهااشخاص بر اساس میل ذهنی شون،انتخاب میکنند که چی ببینند،چی بخونند،چی بخرند،چی بخوردند،چی بپوشند..و خلاصه سلیقه شون رو اعمال میکنند.اختلاف سلیقه ، خیلی جاها ، اتفاق مبارکی ه..مگر اینکه ، از خط قرمزهای وجدانی و انسانی و اجتماعی و قانونی و البته دینی عبور نکنه.....شما قضاوت کنیدآیا واقعا زن ها و مردها با هم مساوی ند؟آیا زن ها باید کارهایی مثل کارهای مردها انجام بدند؟مثلا چندتا مادر توی دنیا هست که وضعیت زن توی این عکس رو بپسنده؟زن ها با مردها برابر نیستند.زن ها، زن اند.ومردها، مرد اند...این حرفها را که میشنوممیگم طرف فکر میکنه خدا بیکار بوده که نوع بشر رو و همه موجودات رو زوج آفریده..قطعا باید هر کدوم ویژگی هایخاص خودشون رو داشته باشند..آیه 49 سوره ذاریات" وَ مِنْ کُلّ‏ِ شَیْ‏ءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ‏(ما از هر چیز دو زوج آفریدیم شاید شما متذکر شوید.)"
نرگس حسینی