مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

اینجا
جایی ه که
بدون دغدغه ی باز نشر
از وبلاگهای دیگه،
توش مینویسم..

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها

۴۲ مطلب در تیر ۱۳۸۹ ثبت شده است

۱۷تیر
اول این را بخوانید.قبل از هرچیز باید یک دست مریزاد گفت به دکتر رییسی که دانشجویش را اینقدر آدم حساب میکند که نظرش را میگذارد وسط و میگوید اگر کسی انتقاد دیگری هم دارد ما خریداریم.اما بعد.من با جناب دکتر چند دفعه ای کلاس داشته ام. کلاس خوب و پر محتوایی ست اما خالی از اشکال نیست.اول باید به آن دوست بزرگوار عرض کنم هر کس در تدریس تخصصی دارد و تخصص دکتر رییسی مبانی و معماری معاصر است. و نه تدریس درسی مث معماری جهان. کاش ایشان قبل از برداشتن واحد مذکور به این مسئله توجه میکردند."منابع زیادند..."    این گله ی تمام دانشجویان دکتر رییسی است.مبانی را که با دکتر برداشتم از هفته ی اول مجبور شدم بنشینم به مطالعه ی کتب. بعضی هایش حالا بعد از دو ترم هنوز هم تمام نشده..!! ولی یک نگاه استادانه پشت این حرکت دکتر بود که من وقتی به اجبار یکی از کتابها را خریدم تازه متوجه اش شدم. و آن ارتباط دانشجو با کتب علمی و معماریست.. بقیه ی کتابها را کپی کرده بودم. . .به آدم نمیچسبید. ولی این یکی هنوز هم وقتی گیر میکنم کمکم میکند.توی کلاس معماری جهان را نمیدانم ولی توی کلاسهای دیگر که من با دکتر داشتم یک جمله ی خوش آیند اول کلاس گفته میشد که بعضی وقتها برای من خیلی گران تمام میشد... " بچه ها از معماری چه خبر؟"همین یک جمله کافی بود تا یادم بیاید که من به عنوان دانشجوی معماری دغدغه ای از معماری دارم یا ندارم... و متاسفانه غالبا نداشتم. . . نه من که اکثر بچه ها با این معضل مواجه بودند... و با این روندی که من از دانشگاه خودمان _حداقل_ میبینم تا 100سال آینده هم معماری دغدغه ما نخواهد بود..."فضا تاریک است." این هم برای خودش معضلی ست.بهترین جا برای رفع کسر خوابهای تمام هفته کلاسهای سمعی بصری ست. چون هم تاریک تند و هم چون به خاطر تاریکی همه را جو میگیرد خیلی ساکت اند..!و این یکی را فقط با دل دادن به کلاس میشود حل کرد."آقای رییسی استقبال کم است"این یکی را هم دیده ام. مخصوصا وقتی جا نیست توی کلاس بنشینی و مجبوری بروی از بیرون صندلی بیاوری!ولی باز هم این دوستمان درست گفت.کلاس جهان را نمیدانم ولی کلاس معاصر و مبانی انصافا کلاسهای پرباریست. و به ظن من کلاس های دیگر دانشگاه غالبا جا میمانند توی سیل اطلاعاتی که در این کلاس ارائه میشود.مثلا آن استاد عارفمان سرجمع 20 دقیقه هم مفید درس نمیدهند.و آن یکی استاد عارف ترمان که به مبادی بسیار عشق میورزد یک سوم این مطالب را هم عنوان نمیکند. و مثلا دنیای معاصرش همان دهه ی 60 میلادی ست! و کلا ارتباط معماری معاصر را با کلاسش نمیفهمی.و هر دو این عزیزان قطر مباحث امتحانی شان از 1.5سانت تجاوز نمیکند . گرچه معماری کیلویی نیست.و یک گله اساسی که من از یکی شان دارم این است که شان دانشجو را با سیب زمینی یکی میداند و عینا عنوان میدارد که " همین هم که گفتم زیاد است و نمیفهمید"!!!اما خب اگر به خواهی تا آخرین ساختمان های مدرن که همین دیروز پریروز بهره برداری شده یا نزدیک ترین معنی را به واژه معاصر بفهمی بهترین راه کلاس های دکتر رییسی ست. حتی اگر منابعش زیاد باشد."عمق اطلاعات شما کم است"توی معماری یک جمله ای هست که میگوید "معماری اقیانوسی ست به عمق یک متر"و این برای موضوع ما کافیست.یک جمله دیگر هم بگویم و بعد بروم سراغ انتقادات خودم از کلاس ایشان.بهتر بود این دوستمان چند دفعه به جد سرکلاس همان استاد یادشده شان مینشستند و بعد مثلا سر کلاس یک استاد خوب معماری جهان - مثلا به ظن من دکتر زهرایی یا اصلا هر کس که خودشان انتخاب میکنند!- بنشینند تا ببینند که چه تفاوت عمیقی بین علم ارائه شده توسط ایشان با آن استاد مورد نظر من -مثلا- وجود دارد.من با جناب استاد مورد علاقه ی این دوستمان جهان داشتم و به واقع میتوتنم بگویم کلاس ما تنها به کذا میگذشت. و معماری حرفی برای گفتن نداشت. و تنها باری بود که من سر امتحان مجبور شدم هر چه دل رنجورم میخواست برای استاد بنویسم. و اعتراضم را علنی کنم.الحمدلله احترام به شخصیت دانشجو در کلاس دکتر رعایت میشود. و دانشجو یک شخصیت علمی تلقی میشود. منهای جنسیت.بگذریم.چند نکته هم من به عنوان انتقاد به کلاس استاد وارد میدانم.دانشجویان در کلاس از بیان نظر خود واهمه دارند. و گرچه این واهمه با یکی دوبار سخن گفتن در کلاس و رد وبدل شدن کلمه حل میشود ولی جو غالب این طور است..شاید بعضی ها را چهره استاد میگیرد حتی!از آنجا که باب پرسش و پاسخ توی خیلی از مباحث باز نمیشود دانشجو فرصت حلاجی برخی مباحث پایه را پیدا نمیکند و توی مسائل مهمتر گیج میخورد.وباز از آنجا که وقت همیشه تنگ است آن دسته از مباحثی که به پرسش و پاسخ میرسند ابتر میمانند. و گاه بی هیچ نتیجه ملموسی به بعد از کلاس موکول میشوند و خب بعد از کلاس هم عملا بحث منتفی میشود چون سر استاد شلوغ است.جو کلاس خیلی وقت ها باعث میشود نظرات استاد نظر غالب باشد. و به یک بیان دیگر آرا دیگر در باب یک مسئله مورد بررسی قرار نگیرد و به ظن برخی دوستان که قوه تفکر خود را در اتاق خوابشان معمولان جا میگذارند ، فقط حرف استاد درست است و لا غیر. این آفت در کلاس های مبانی به شدت به چشم میخورد. و شاید لازم باشد یاآور شوم که توی این کلاس فقط باید اندیشه ها را معرفی کرد نه اینکه بسته به ارادت شخصی خود نسبت به یک مکتب آنرا ارائه کرد.وقت کلاس معمولا پاسخگوی تمام مباحث نیست و مدام باید نگران بود که شاید الان طرح فلان موضوع از طرف من زمان بندی استاد را بهم میریزد.بسته به اعصاب استاد و شادی و ناراحتی یا خستگی و سرحالی ، کیفیت کلاس متغیر است. این یکی دیگر کاملا به شخص دکتر رییسی بر میگردد.و در پایان باید حتما از دکتر رییسی تشکر کنم بابت خیلی نکات مثبت در تدریس و برخورد دانشگاهی شان.
نرگس حسینی
۱۶تیر

#

اوووووووووه!!!خدای من!پاس شد....هندسه پاس شد...تکبیر!
نرگس حسینی
۱۴تیر
فضای هیبریدی: فرمهای جدید در معماری دیجیتال قیمت پشت جلد: 215000 ریالمشخصات کتابتعداد صفحه: 192نشر: هنر معماری قرن (19 دی، 1386)شابک: 978-964-96963-4-8قطع کتاب: خشتیوزن: 550 گرم
نرگس حسینی
۱۲تیر
صفحه 49 کتاب اندیشه اسلامی دو  نوشته:معجزه پدیده ای ست خارق العاده و خارج از نظامات علت و معلول شناخته شده ی مادی که برای اثبات دعوی نبوت همزمان با تحدی از جانب مدعی نبوت به اذن خاص الهی صادر میشود.با این اوصاف دوران معجزه به سر آمده.دیگر نباید توقع دیدن یا حس کردن یک معجزه باشیم.یعنی توی قرن ما ، توی قرن آخر الزمان دیگر کسی معجزه نمیکند. آخر کسی پیغمبر نیست. و پیغمبر که نباشد معجزه پر.و اسلام هم که معتقد است حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) آخرین فرستاده است از سلاله ی انبیا. و ما هم بر این اعتقادیم.اما یادم حست توی کتابهای قدیمی تر مان ، توی دبیرستان و راهنمایی و حتی ابتدایی نوشته بود معجزه آیتی ست از جانب پروردگار.و آیت یعنی نشانه.و من امروز دیدمش.روی صندلی عقب یک سمند نوک مدادی نشسته بود.داشت کتابش را ورق میزد.عینکی بود. با یک سایه آبی آرام پشت چشمهایش.کتابش را به من تعارف زد .. و من انگار که تو را دیده باشم دستپاچه کتاب را از دستش قاپ زدم ...معجزه شاید همین است.معجزه شاید همین همراه خوب است توی اتوبان قزوین.حالا تو بگو.....واقعا عصر معجزه تمام شده؟
نرگس حسینی
۱۲تیر
دلم را چون انارى کاش یک شب دانه مى کردمبه دریا مى زدم در باد و آتش خانه مى کردمچه مى شد آه اى موساى من، من هم شبان بودمتمام روز و شب زلف خدا را شانه مى کردمنه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابماگر مى شد همه محراب را میخانه مى کردماگر مى شد به افسانه شبى رنگ حقیقت زدحقیقت را اگر مى شد شبى افسانه مى کردمچه مستى ها که هر شب در سر شوریده مى افتادچه بازى ها که هر شب با دل دیوانه مى کردمیقین دارم سرانجام من از این خوبتر مى شداگر از مرگ هم چون زندگى پروا نمى کردمسرم را مثل سیبى سرخ صبحى چیده بودم کاشدلم را چون انارى کاش یک شب دانه مى کردمعلیرضا قزوه
نرگس حسینی
۱۱تیر
مریم فردا کنکور داره.کاش امشب پیشش بودم...........کاش.
نرگس حسینی
۱۱تیر
نه.هرکار میکنم نمیتوانم نذارمش روی وبلاگ.دارد با قلبم یه قل دو قل بازی میکند!..به قول محمود ...اصلا هیچی ...ولش کن.این را پیشکش کردیم به یک دوست.اما پیش از آن با قصه ای دیگر شروعش کردم.حسابی مراقب این یکی باش. رفیق.آدم غرق میشود توی نگاهش.چه غرق شدن شیرینی.میطلبد برایش میری.ما را که کشت تو را نمی دانم ولی خیلی دور نیست ....متن صفحه:در چشم من تمام زمین بارگاه توستمن هرکجا روم به حضور تو راهی ام...
نرگس حسینی
۱۰تیر

#

این روزها کمتر دست و دلم به پست های معماری میره.عذر تقصیر.فعلا علم فقط توی ورقه های امتحانی که یکی یکی گند میزنم.از امتحانات این ترم اصلا راضی نیستم...خداوند عمل کند و ما به راه راست هدایت شویم.
نرگس حسینی
۱۰تیر
خدای من!مرا در شمار آن بندگانی بیاور ، که صدایشان کردی و تو را پاسخ دادند.و چشم در چشمشان دوختی ،و نگاه به نگاهشان گره زدی ،آنچنان که از روئت جلال تو بیهوش شدند.تو پنجره نجوایت را به روی آنان گشودی ،و آنان آشکارا دست کردارشان را برای تو باز کردند...
نرگس حسینی
۰۹تیر
مجبور شدم قالب را عوض کنم.سایت آپلود قالب فیل-تر شده بود.و همه چیز ریخته بود بهم.عیب ندارد ..  حال یک مدتی هم اینطوری میشویم....   تنوعی ست در نوع اجباری خودش!فردا کنکور ریاضی ست.و همیشه شب کنکور یاد حس سال 84 م می افتم.یاد آن شب.و آن آرزو.و یاد بارانی که برای علم نبود برای عمل بود....
نرگس حسینی
۰۸تیر
خانم جان. رفتم به اون سایت که گفتی جوابش این بود. حسابی از مطالبش فیض بردم. خیلی شاد و مفرح بود!!
نرگس حسینی
۰۷تیر
راه هم که میروم ولم نمیکنند این کلمه های سرگردان ذهنم!توی ذهنم مدام مینویسم!کاش میشد مدام نوشت همه چیزهای ساده زندگی را...یک عالمه روزنوشت دارم توی صفحه ی ذهنم.قد نیم ساعت استراحت کن بگذار بخوابم. از دیشب که نخوابیده ام تا حالا یک بند دارد مینویسد ....جان مادرت برو آنتراک!!
نرگس حسینی
۰۶تیر
فردا 7تیر است.7تیر را بلافاصله بخوان.چون اتفاق هایش و آدم هایش به اندازه ی میدانهای متعددی که به اسمش هستند اصلا امروز برای دیگران مهم نیست...7تیر روز بهشتی ست.بهشتی برایم مصداق بارز اولولالباب بود.     و اینکه چرا؟  نمیدانم!یعنی هیچوقت نشناختمش که بدانم چر!" بهشتی بزرگ بود. خیلی بزرگ.    آنقدر که کسی نمیفهمیدش.."این جمله را همیشه دایی بهرام میگفت که توی قوه قضائیه همه ی آدم ها را از 7 پشتشان میشناخت.بهشتی که مرد خیلی ها نفس راحتی کشیدند.یکی میگفت توی اینجور حرکتها و انقلابها ، رهبران مظلومند. و اگر مظلوم نباشند یاران تراز اولشان بار مظلومیت را به دوش میکشند.و بهشتی مظلوم بود.و مظلوم زیست و مظلوم مرد.بهشتی را فقط امام میشناخت که میگفت بهشتی یک امّت بود...فردا 7تیر است.7تیر را سریع بخوان.مکث نکن.چون بهشتی هنوز هم مظلوم است.لینک فایل صوتی
نرگس حسینی
۰۶تیر
توی وبلاگش نوشته:ما همانیم که خود می دانیم، من ما نیست هنوز، آنچه او می خواهد.حالا نمیدانم از کجا توی ذهنش جا گرفته ولی خوب است اگر فقط به اندازه همین یک گناه فاصله را برداریم.متن هاش را میگذارم اینجا و توی پیوندها رد پایش را میگذارم بنام هدیه تولد خورشید.شما هم بیایید.همه دعوتند.او هیچکس را نخواهد راند. این قوم همه بلند نظرند و لطیف طبع. دل هایتان فراموش نشود.یا علی.هدیه ما امسال به امام زمان دل هایی است که چهل روز هوای خود را داشته اند. می خواهیم از پنجم رجب تا نیمه شعبان چله بگیریم. و در این چهل روز حداقل یک گناه را ترک کنیم و مرتکب آن نشویم.
نرگس حسینی
۰۶تیر

#

اگر با آمدن آفتاب از خواب بیدار شویم، نمازمان قضاست.
نرگس حسینی
۰۴تیر
اینم داشته باشید..
نرگس حسینی
۰۳تیر
با آن که آفریده شده ست آدم از خداگاهی به اتّفاق ندارد کم از خداای اتفاق ممکن ناممکن ای علی (ع)ای جوهر تو ، هم ز تو پیدا ، هم از خدابین تو و خدا ، الف الفت و ولاستعلم از تو سربلند شد و عالم از خداماهی شدم در آینۀ چشمۀ غدیرشور تو ریخت در گِل من ، یک نَم از خدادر جبر و اختیار ، مرا داد اختیارخاک از ابوتراب گرفتم ، دَم از خدامن قهر می فروشم و او مهر می خردخوفم ز قهر نیست ، که می ترسم از خدا
نرگس حسینی
۰۳تیر
خوشا به حال منتظرانی که به حضور قائم برسند؛آنان که پیش از قیام او نیز پیرو اویند،با دوست او عاشقانه دوست اند و موافق،و با دشمن او خصمانه دشمن اند و مخالف.پیامبر اکرم(ص)
نرگس حسینی
۰۳تیر
این یکی را تازه پیدا کرده ام.شاید مشترک شدم. شاید هم نه.چند تا از مطالبش را میگذارم توی لینکدونی.
نرگس حسینی
۰۲تیر
این را نقدا داشته باشید با این کار دارم.....«جیمز کامرون» کارگردان و فیلم نامه نویس صاحب نام سینمای هالیوود، دوازده سال پیش با ساخت فیلم «تایتانیک»، نام خود را بر سر زبان سینمادوستان سراسر جهان انداخت. اثری رمانتیک که عنوان یکی از پرفروش ترین آثار تاریخ سینما را، به خود اختصاص داد. وی اینک با فیلم فانتزی- تخیلی «آواتار»، به قصد فتح گیشه، کسب جوایز اسکار و تکیه دوباره بر تخت پادشاهی، به سینما بازگشته است. به نوشته هالیوود ریپورتر، این فیلم که داستان آن در ۱۵۰ سال آینده می گذرد، به گفته بسیاری از کارگردانان، مدیران استودیوهای تولید و پخش فیلم، منتقدان و تماشاگران، تحول عظیمی در تجربه تماشای فیلم در سالن های سینما به وجود آورده است. «جیمز کامرون» با بهره گیری از جدیدترین و مدرن ترین فناوری های روز، جلوه های ویژه منحصر به فرد و برخورداری از تکنیک و شیوه نمایش سه بعدی، تماشاگران بسیاری را به سال هایی می برد که هنوز آن را ندیده اند.کامرون «در «آواتار» امکاناتی فراهم کرده است تا تماشاگران با استفاده از عینک سه بعدی مخصوص، بتوانند همه جا همراه و همگام شخصیت اصلی فیلم -«جیک سالی»- باشند. تماشاگر در بیشتر لحظات تماشای فیلم، احساس می کند از فاصله ای نزدیک، در صحنه های جنگ یا تراژدی با آدم های «آواتار» همراه شده است. به عبارتی بیشتر رخدادهای آن را درک می کند و با این اثر سینمایی، بی واسطه رویارو می شود.منتقدان هم زبان به تحسین گشوده اند
نرگس حسینی