مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

اینجا
جایی ه که
بدون دغدغه ی باز نشر
از وبلاگهای دیگه،
توش مینویسم..

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها

۵۶ مطلب در آبان ۱۳۸۸ ثبت شده است

۱۳آبان

تخته سیاهای کلاس

یک شبه روسفید شدن

بسکه نوشتن برامون

اسمایی که شهید شدن

 

قصه نبود سایه نبود

رنگ زمین اناری بود

تخته سیاه مدرسه

آینه ی بی قراری بود

 

نه دل به غربت می دادیم

نه تن به آرووم وقرار

یه در برا رها شدن

یه پنجره برا فرار

 

فرار به سمت عاشقی

 به کوچه های بی ریا

به سادگی های زمین

به سنگرای آشنا

 

قصه نبود سایه نبود

 رنگ فرشته بود و بس

با پر زخمی می زدیم

 تو آسمون  نفس نفس

 

یه شب هوای عاشقی

پیچید تو بال و پرمون

مشق شهادتو نوشت

توگوشه ی دفترمون

 

قصه نبود سایه نبود

رنگ زمین اناری بود

......


عبدالجبار کاکایی

نرگس حسینی
۱۲آبان
دیروز استاد نیومد

امروز من حال ندارم برم سر کلاس

فردا هم که به علت نامعلوم نمیرم

ترم خوبیه....................!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

نرگس حسینی
۱۰آبان

یک سینه حرف موج زند در دهان ما

نرگس حسینی
۰۸آبان
فایل پاورپوینت مسجد جامع قروه رو برای پروژه ی اسلامی و مرمت میذارم اینجا برای اون دسته از دوستانی که فردا صبح ساعت 8 جلسه ی کرکسیون دارند.

فایل رو بعد از دانلود از حالت rar خارج کنید. قابلیت استفاده روی 2003 به بالا رو داره.

http://www.4shared.com/file/144930039/81c55ec5/Presentation1.html



نرگس حسینی
۰۸آبان

هنر اتروسک هنر رومی
رومیان(امپراتوری پیشین«معماری و طرحهای عمرانی»)

یکی از بهترین و سالم ترین یادمانهای رومی، خود شهر رم است و یکی از پرآوزه تری و پر نفوذترین بناها در تاریخ معماری، معبد پانتئون است (تصویرهای 237 تا 239)؛ این معبد در حدود 125 میلادی ساخته شد و تأثیر فضای درونیش بسیار پر مخافت است. مخصوصاً به این علت که از نمای بیرونش چنین مخافتی احساس نمی شود. پانتئون معبدی گرد و گنبد دار است، در جلویش رواقی مستطیلی دارد که به نظر می رسد آنچنان که باید و شاید با ساخت گردوار اولیه آن تناسبی ندارد و احتمالاً بعدها برآن افزوده شده است. تأثیر اولیه حاصل از مشاهده این بنا احتمالاً با تأثیر امروزیش متفاوت بوده است، زیرا پانتئون در آغاز یک بنای مستقل نبود بلکه به یک باسیلیکای قدیمی تر متصل بود و امتداد آن یالهای جانبی پانتئون را می پوشانده است. گذشته از این، در جلوی رواق معبد یک حیاط ستون بندی شده قرار داشت که بخشی از رواق نیز جزو آن بود و در آغاز تنها بخش قابل رؤیت ساختمان از روبرو بود. این حیاط که در دوره هادریانوس ساخته شد، احتمالاً از طرحهای همین امپراتور تنوع طلب بوده است. بنای پانتئون از گونه ای سادگی پرهیبت در مقیاس بزرگ برخوردار است. برفراز اندرون مدورش گنبدی نیمکره وار به قطر 43 متر زده اند که فاصله نوک گنبد از کف پانتئون نیز 43 متر است.

237- معبد پانتئون رم 118 – 125 ب م
↕238- نقشه ومقطع پانتئون(به تقلیدازسربانیستر فلچر)


239-اندرون پانتئون اثر جووانی پانینی ، حدود 1750 ب م. نگارخانه ملی هنر ، واشینگتن ، بخش کولومبیا (مجموعه سمیوئل ه – کرس)

بدین ترتیب، طرح پانتئون بر تقاطع دو دایره – یکی عمودی، دیگری افقی – قابل تصور به صورت مقاطعی از یک کره «فضا» که در درون بنا محاط شده اند استوار گشته است. گنبد پانتئون، پوسته ای بتونی دارد که تدریجاً در سمت قاعده بر ضخامتش افزوده می شود تا در جای لازم بر قدرت آن بیفزاید. در مرکز گنبد، سوراخی گرد (به نام «چشمه نور» یا «نورگیر») به قطر 9 متر تعبیه شده که شیشه ای ندارد، رو به آسمان باز شده و تنها منبع نور برای تأمین روشنایی اندرون بنا است. دیوارهای نگه دارنده گنبد بسیار ضخیمند و در سطحشان فرونشستگیهای مستطیل و نیمدایره یک در میان ایجاد شده است، که بر بالای هر کدام طاقی هلالی زده شده تا فشار حاصل از گنبد را به جرزهای عظیم سنگی منتقل کنند. گنبد پانتئون از درون قاب بندی شده تا آنکه هم جلوه هندسی زیبایی از مربعهای کوچک در درون دایره ای عظیم را پیدا کند هم از فشار و سنگینی کل گنبد بکاهد بی آنکه صدمه ای به قدرتش زده باشد. کف پانتئون، مختصر تحدبی دارد و زهکشهایش به صورت خطوطی کم عمق در مرکز (مستقیماً در زیر نورگیر) ایجاد شده اند تا هر آبی را که از آن بالا می ریزد به سوی خود سرازیر گرداند.
تابلوی اندرون پانتئون اثر جووانی پانینی بهتر از هر عکسی، وحدت شکل و مقیاس طرح، سادگی نسبتها، عظمت پرهیبت آن را نشان می دهد. در این تابلو تقریباً تجربه هر تازه وارد به این فضای عظیم مدور به نمایش گذاشته شده است و آن نه احساس سنگینی دیوارهای گرداگرد بنا بلکه حضور ملموس خود فضاست؛ زیرا معماری نمایانده شده در این تابلو، قبل از هر چیز یک معماری مختص فضاسازی است. در معماریهایی که پیشتر مطالعه کردیم، شکل فضای محصور شده، تقریباً به طرزی تصادفی از طرز قرار گرفتن دیوارها و احجام، تبعیت می کرده است و این عناصر نیز به اندازه ای که در شکل فضای مزبور گسستگی ایجاد می کنند باعث شکل دادنش نمی شوند. دیوارها و احجام در معماری مصر و بین النهرین به قدری اهمیت دارند که آنچه دیده می شود همینها هستند، فضا فقط به شکل «منفی» وجود دارد یعنی تصادفاً بین احجام ظاهر می شود. این گونه معماری را معماری احجام می نامند. معماری یونانی نیز مخصوصاً به احجام، نسبتهای میان احجام و شکل دادن به عناصر حجمی توجه داشت، با صفت معماری استخوان بندی یا ساختاری متمایز شده است. نخستین بار رومیان هستند که معماری را به شکل واحدهایی از فضا در تصور می آورند که با استفاده از دیوار بستهایی قابل شکل دادن هستند. ادرون پانتئون، مطابق این علاقه معماران رومی، یک کل واحد، همشکل و متکی به خود است که احجام یا دیوارهای نگه دارنده هیچ گسستی در آن پدید نمی آورند، کلی است که بازدید کننده را در خود جا می دهد بی آنکه او را محبوس کند، جهان کوچکی است که از طریق نورگیرش به سوی ابرهای گریزپا، آسمان آبی، خورشید، طبیعت کیهانی و خدایان راه می یابد. گریختن از سر و صدا و گرمای سوزان یک روز تابستانی رم و پناه آوردن به محیط خنک و عظمت آرام پانتئون، تجربه ای است که تقریباً در وصف نمی گنجد و هر کسی باید خود شخصاً آن را بیازماید. از همه چیز که بگذریم، این کار یک تجربه معماری نیز هست.

نباید از یاد برد که نیروی ابتکار رومیان در ساختن فضاهای بزرگ درونی به شناخت و اطلاعات مهندسی ایشان از خواص احجام و ایستایی احجام خنثی بستگی داشت. قوس، طاق و گنبد، واحدهایی ساختمانی بودند که رومیان با مهارتی بی مانند در جهان باستان و کم نظیر در جهان معاصر، ابداع و تکمیل کردند. اساساً، مسأله به شکلی که رومیان می دیدند، چنین بود: چگونه باید فضایی پهناور را محصور کرد و بر فرازش سقف زد و چگونه نور کافی به این فضای بزرگ رساند و در عین حال آن را باز و بدون تیرها یا ستونهای نگه دارنده لازم برای یک سقف تخت نگه داشت.


241-
تالارمرکزی حمامهای کاراکالا، رم ،‌حدود 215 ب م (نقاشی از طرح بازسازی شده، کارگ، ایبل بلونت)



263- باسلیکای کنستانتین، رم ، حدود 310 – 320 ب م
264-طرح بازسازی شده باسلیکای کنستانتین
ساده ترین طاق مورد استفاده رومیان طاق گهواره ای (تصویر 240 الف) بود – در واقع، قوس عمیقی بود که سقفی نیمه استوانه ای بر بالای یک فضای دراز مستطیل شکل تشکیل می داد و لبه های سقف نیمه استوانه ای مستقیماً بر دیوارهای جانبی قرار می گرفتند، این دیوارها برای آنکه در زیر وزن سقف ایستادگی کنند یا باید بسیار ضخیم باشند یا با زدن دیوارهای پشت بند ایستادگی کنند یا باید بسیار ضخیم باشند یا با زدن دیوارهای پشتبند تقویت شوند. این طاق را می توان از بتون و با استفاده از یک قالب بندی موقت چوبی (که محور نامیده می شود) ساخت که با گنبد نهایی همشکل و هم اندازه است و بتون سیال را تا سفت شدنش در خود نگه می دارد. طاق بندی تالار مرکزی حمامهای کارآکالا (تصویر 241) و باسیلیکای کنسانتین (تصویر 263) بدین گونه ساخته شد که چندین طاقه گهواره ای را در فواصل ثابتی عمود و متداخل بر طاق گهواره ای را در فواصل ثابتی عمود و متداخل بر طاق گهواره ای اصلی ساختند و بدین ترتیب به آن چیزی دست یافتند که طاق مرکب نامیده می شود (تصویر 240 ب و ج). اگر ارتفاع طاقهای گهواره ای متداخل و اصلی یکی باشد، نتیجه را طاق متقاطع می نامند و خط برخورد دو طاق نیز خط تقاطع نامیده می شود (خطوط تقاطع را در تصویر 241 به آسانی می توان تشخیص داد) طاق مرکب یا متقاطع علاوه بر آنکه ظاهراً از طاق گهواره ای، پیشرانه – یعنی نیروهایی که طاق در جهت پایین و به سمت خارج وارد می کند، مانند نیروهای قوس – در امتداد طول کل دیوار وارد می شود و به جرز نگه دارنده مشابهی نیاز دارد؛ این پیشرانه در طاق متقاطع در نقاطی وارد می شود که خطوط تقاطع به یکدیگر می رسند و فقط در همین نقاط است که جرزهای نگه دارنده باید کار گذاشته شوند. بدین ترتیب فضای درونی را می توان از وجود دیوارهای نگهدارنده خلاص کرد و با کار گذاشتن ردیف پنجره های زیرگنبدی در فضای آزادی که نیاز به دیوار پشتبند ندارد (یعنی در نقاط پایانی طاقهای مرکب) به نور بیشتری امکان ورود داده می شود. دیوارهای پشتبند را می توان با زدن دیوارهای سنگین عمود بر دیوار اصلی و دارای قوسهای طاق نما تأمین کرد؛ بدین ترتیب راهروهای جانبی در امتداد طول صحن یا تالار بزرگ نیز ساخته می شوند (تصویر 264) گذشته از این دیوارهای کوتاهی نیز در روی سقف راهروهای جانبی صحن می زدند تا بخشی از پیشرانه طاقها را به طاقهای بیرونی هدایت کنند. آنچه گفته شد از مبانی کار سازندگان حمامهای غول آسای کارآکالا (تصویرهای 241 و 242) بود که در حدود سال 215 میلادی چنین بناهایی را برپا داشتند. محصور کردن فضاهای بزرگ با طاق زنی، شیوه ای رایج در آن زمان بود. با آنکه چیزی از پوشش این بناها برجا نمانده، از مشاهده آنها می توان به وجود طاقهایی پی برد که از خط الرأس دیوارهای ضخیم تا ارتفاع بیست و هفت متر بالا رفته بودند، در زیر این طاقها که با تنوعی بی پایان بسط می یافتند، فضاهایی برای استراحت و شادی روحی و جسمی هزاران رومی فارغ البال – تماماً به خرج دولت – طراحی شده بود. فقط ساختمانهای مرکزی این مجتمع عظیم که امپراتوران روم امیدوار بودند جمعیتی سرکش و تهیدست را در آن به خوشگذرانی مشغول کنند، مساحتی معادل 108×216 متر مربع را به خود اختصاص داده بود؛ و خود حمامها که مرکز توجه و مرکز معماری این طرح بودند، گنجایش 1600 نفر را داشتند. کاربرد بخشهای گوناگون این مجتمع عظیم همچنان مورد بحث و اختلاف است. نقشه ی بنا طرحی قرینه وار بر امتداد محور مرکزی حوضهای پر از آب با دماهای متفاوت داشت: فریجیداریوم یا حوض آب سرد، تپیداریوم یا تالار مرکزی مخصوص حوضهای کوچک آب گرم، کالیداریوم یا حوض گرد مخصوص آب داغ در یک تالار گنبددار، ساختمانهای مرکزی شامل حمامهای بخار، اتاقهای رخت کن، اتاقهای استراحت، تالارهای سخنرانی و اتاقهای ورزش نیز می شدند. دور تا دور این مجتمع عظیم محوری را با منظره باغهای زیبا به محیطی دلپذیر تبدیل کرده بودند که گرداگرد آنها نیز ردیف دیگری از چند ساختمان شامل چندین مغازه، رستوران، کتابخانه، سالنهای ورزش و (شاید یک) میدان ورزش ساخته شده بود. طول کل این مجتمع تقریباً 400 متر می شد. زیر مجتمع مزبور دنیایی زیر زمینی شامل راهروها (با عرض کافی برای عبور و مرور گاریها و گردونه ها)، انبارها و اتاقهای گرم لبریز از بردگان و تون تابها می شد: تالارها و آب مورد نیاز حمامها را با استفاده از شبکه ای گرم می کردند که در آن هوای گرم از درون لوله ها و آجرهای مجوف زیر کف، داخل دیوار و گاهی داخل طاقهای بنا عبور داده می شد. آب به مقدار کافی از طریق یک آبگذر اختصاصی تأمین می شد. به راستی برای تأمین آسایش انسان چه نبوغ و مهارتی به کار گرفته شده بود! هرکس با پرداختن ورودیه ای ناچیز می توانست یک روز تمام در حمامهای واقع در قلب محیطی زیبا و پرشکوه استراحت کند. به بیان درست تر، این حمامها به قدری زیبا، آراسته و مجلل بودند که اخلاقیون زمانه از هزینه ای که صرف آرایش ظاهری آنها شده بود گله می کردند. سنکا فیلسوف و نمایشنامه نویس رومی ضمن مقایسه روزگار فاسد خودش با روزگار خاندان دانش دوست قهرمان پرور سکیپیو که در محیطی بس ساده و محقر استحمام می کردند، چنین گله می کند:

«ولی امروزه، چه کسی جرأت دارد مانند آنها استحمام کند؟ اگر دیوارهای خانه مان با آیینه های درخشان و گرانقیمت آراسته نشوند؛ اگر مرمرهای اسکندرانی ما در کنار موزاییکهای ساخته شده با سنگ نومیدیا کار گذاشته نشوند، اگر حاشیه های آنها از چهار طرف با الگوهای پیچاپیچ نماسازی نشوند و جلوه ای رنگارنگ همچون تابلوهای نقاشی پیدا نکنند، اگر سقفهای هلالی ما غرق در شیشه نشوند، اگر استخرهای شنای ما با مرمرهای تاسوسی که سابقاً دیدنش در هر معبدی مایه حیرت آدمی می شد ساخته نشوند، خود را خسیس و تهیدست می پنداریم... اینهمه تندیس و اینهمه ستون که به هیچ کاری نمی آیند، ولی فقط برای تزیین و صرفاً برای خرج کردن پول ساخته شده اند؛ و دریایی از آب، هر روز غرش کنان از سطحی دیگر فرو می ریزد! ما چنان تجمل پرست شده ایم که در آینده روی چیزی جز سنگها قیمتی گام برنخواهیم داشت.»
البته حمامهای کارآکالا علاوه بر آنچه گفته شد مراکزی اجتماعی بودند که هر کسی می توانست تمام روز را «بی آنکه کاری کرده باشد» شادمانه در آن بگذارند. حمامها مراکز فرهنگی نیز بودند، چندین کتابخانه و دنیایی از پیکره های اصل یونانی، در حمامهای عمومی و تعدادی از مهمترین کپیه های مزبور از حمامهای کاراکالا به دست آمدند.

نرگس حسینی
۰۸آبان

خلاقیت بر اساس انتخاب آزادانه مهمترین بعد خداگونگی انسانهاست.

شهید دکتر بهشتی

نرگس حسینی
۰۸آبان

نرگس حسینی
۰۸آبان

نام: سندای مدیاتک
معمار: تویو ایتو
مکان: سندای، ژاپن
مساحت سایت: 3،948.72متر مربع
زیربنا: 2،933.12 متر مربع
ارتفاع بلندترین نقطه:36.49 متر
اندازه: 2 طبقه زیر زمین و 7 طبقه بالای زمین
سازه: ساخته شده توسط بتن مسلح
طول ساخت: از 17 دسامبر 1997 تا 10 آگوست 2000
هزینه ساخت: تقریباً 13 میلیارد ین
افتتاح: 26 ژانویه 2001


طراحی مدیاتک از سال 1994 میلادی آغاز شد. در آغاز طراحی، هدف ساخت یک مجموعه چند منظوره متشکل از کتابخانه، گالری، مرکز رسانه ای بینایی که شامل سرویس های یاری رسانی برای افرادی با مشکلات بینایی و شنوایی، بود. متعاقباً، موضوع طرح تغییر یافت و بجای اینکه فقط یک موسسه چند منظوره باشد، حیطه عملکرد های آن بسیار وسیع تر شد و به آن این اجازه داده شد تا بعنوان یک "مدیاتک" علاوه بر هدف های قبلی، نیاز های کاربران مختلف و محیط های اطلاعاتی متغیر را پاسخگو باشد. "سندای مدیا تک" می تواند فرم های مختلف رسانه را بدون اینکه به شکل یا نوع آنها محدود شود، جمع آوری کرده و در معرض نمایش قرار دهد. این موسسه عمومی قرن 21، می تواند از طریق عملکرد ها و سرویس دهی های مختلفش، نیازهای فرهنگی و آموزشی کاربرانش را پاسخگو باشد. این مجموعه، مرکزی برای فعالیت در زمینه هنر و فیلم است که به عموم این اجازه را می دهد تا آزادانه اطلاعاتشان را با یکدیگر از طریق رسانه های مختلف، مبادله کنند و بیاموزند که چگونه از آن اطلاعات استفاده کنند.

خصوصیات برجسته معماری مدیاتک:


* سیستم سازه ای: ساختمان مدیاتک متشکل از 13 ستون لوله ای فولادی (در واقع محل عبور و مرور عمودی بین طبقات نیز می باشند) و 7 صفحه میله ای فولادی است که منجر به بوجود آمدن پلان های مختلف طبقاتی شده است. سازه طبقه زیرین، دارای مکانیزم جذب انرژی ارتعاشاتی ناشی از زمین لرزه می باشد.





* سیستم سازش با شرایط آب و هوایی: دریچه های بالایی روی شیشه های دو جداره نمای جنوبی، هزینه های تهویه هوا را کاهش می دهند. باز کردن دریچه ها در تابستان باعث بوجود آمودن یک محیط خنک می شود، و بستن آنها در زمستان یک لایه عایق از هوا را بوجود می آورد که گرما را زیر خود حبس می کند.





* تونل هایی برای منبع نور، مجرایی برای تهویه هوا و قابلیت حرکت عمودی: این سازه های ستونی لوله ای، به عنوان سرچشمه نور، توسط وسایلی که در بام تعبیه شده اند، نور خورشید را به داخل ساختمان منعکس می کنند. همچنین این ستون ها بعنوان ارتباط عمودی بین طبقات تلقی می شوند و برای شبکه کابلی و سیم کشی و آسانسور ها و پله ها نیز استفاده می شوند.





اطلاعات جامع در باره امکانات و تسهیلات:


بیسمنت 2اف: اینجا مکانی برای انبار کردن وسایل و تدارکات برای مدیاتک می باشد؛ مانند قفسه ها، دسته های کتاب، وسایل نمایشگاه و ...


مشخصات: مساحت: 3،017.46 متر مربع

بیسمنت 1اف: این بخش به سه قسمت تقسیم شده است. قسمت مدیریت در ناحیه شمالی، یک پارکینگ پولی در قسمت مرکزی و یک قسمت در ناحیه جنوبی برای آماده سازی ورک شاپ ها. در قسمت مدیریت، قفسه های کتابخانه متحرک نگهداری می شوند، همچنین این بخش شامل یک اتاق برای نظافت چیان و یک آشپزخانه برای کافی شاپ واقع در طبقه اول، می باشد.پارکینگ، فضای پارکی برای 60 ماشین فراهم می کند.

مشخصات: مساحت: 1،017.40 متر مربع


طبقه اول: پلازا
روبروی خیابان جوجنجی- دوری ، پلازای واقع در طبقه اول، یک فضای باز و وسیع را برای مراجعه کنندگان فراهم می کند. فضای بازی که در مرکز واقع شده، دارای یک پرده نمایش بزرگ است که این فضا می تواند به قسمت های کوچکتر و پارتیشن های مختلف تقسیم شود. این مکان برای رویدادها و مراسمات مختلف مناسب است. یک کافی شاپ و یک فروشگاه کتاب و وسایل هنری نیز موجود می باشد.

مشخصات: ارتفاع سقف: حدود 6.8 متر مربع


طبقه دوم: کتابخانه،منابع سمعی بصری، تجهیزات برای افراد با مشکلات بینایی و شنوایی
این طبقه برای مراجعه کنندگان مدیاتک یک راهنمایی جامع فراهم می کند. اطلاعاتی درباره چگونگی استفاده از امکانات و وسایلی که در اخبیار عموم قرار داده شده و همچنین درخواست ها برای کرایه این وسایل پذیرفته می شود. سوالات ساده درباره نحوه استفاده از این امکانات می تواند پرسیده شود، اگرچه مشاوره و اطلاعات همراه با جزئیات توسط مسئولین مربوطه داده می شود. اطلاعات طبقه دوم همچنین شامل کتابخانه شیمین سندای برای کودکان، ترمینال های جستجوی اطلاعات، اتاق های ملاقات و اتاق نگهداری و محافظت از کودکان می باشد.

مشخصات: مساحت: 2،399.13 متر مربع
ارتفاع سقف: حدوداً 2.9 متر


طبقه سوم و چهارم: کتابخانه شیمین سندای
این کتابخانه 110،000 کتاب در اتاق های مطالعه (شامل کتاب های کودکان در طبقه دوم) و 300،000 در اتاقهای قفسه بندی شده خود دارد.

مشخصات: مساحت(طبقات3و4):2،386.38 متر مربع
مساحت طبقه چهارم:586.10 متر مربع
ارتفاع سقف: 5.1 متر


طبقه پنجم: گالری 3300
این طبقه فضایی برای گالری با سقفی به ارتفاع 3.3 متر می باشد.این فضا به اتاق هایی با دیوارهای ثابت تقسیم شده است. فضایی برای نمایش، چند اتاق انتظار و یک اتاق برای باز کردن بسته بندی وسایل منتقل شده.

مشخصات: مساحت: 2،401.22 متر مربع
ارتفاع سقف: 3.3 متر


طبقه ششم: گالری 4200
این فضا برای گالری در نظر گرفته شده و ارتفاع سقف آن به 4.2 متر می رسد و مانند طبقه پنجم شامل اتاق های انتظار و اتاقی برای باز کردن وسایل منتقل شده می باشد و تفاوتی که با طبقه پچم دارد در دیوار هاست، چرا که دیوار های این طبقه قابل حرکت هستند.

مساحت: 2،406.00 متر
ارتفاع سقف:4.2 متر




طبقه هفتم: استودیو
استدودیوی واقع در طبقه هفتم شامل یک باجه برای پاسخگویی به سوالات و یک فضای کار برای خلق و اصلاح اطلاعات و داده ها می باشد. یک استودیوی تئاتر تمام عیار با گنجایش 180 صندلی که توانایی پخش 35 فیلم را دارد در این طبقه موجود می باشد. این استودیو که با وسایل اطلاعاتی مجهز شده است، فضاییست که پارتیشن بندی نشده و میتواند در زمینه های مختلف استفاده شود.

مشخصات: مساحت: 2،418.46 متر مربع
ارتفاع سقف: 3.5 متر

نرگس حسینی
۰۸آبان

زبانم، آشیانم، آب و نانم داده‌ای، بگذارم اینجا بال و پر گیرم

نرگس حسینی
۰۷آبان



حضورت را شنیدم عنقریب است
ولی قدری برای من عجیب است

ز بس که دیر کردی در ظهورت
مرا قدری بعید از این قریب است

نمی گویم بیا! اما بدان که
دل ایلی برایت بی شکیب است

تمام لحظه هایم بی حضورت
پر از" عَجّلِ" پر از "اَمَّن یجیب" است

بیا ای ناخدای باخدایان
بیا دیگر زمانه نانجیب است

نه این تعیین تکلیف است، اما
بیا دلهای ما حسرت نصیب است

به هر حال ای تو غایب، ای تو حاضر
که یاد تو شفا، نامت طبیب است

گمان دارم تو روزی خواهی آمد
که کوچه، خانه، پر از بوی سیب است

امیرعلی مصدق
نرگس حسینی
۰۷آبان


گلدسته ات کهکشانى است

که سیاهى شهر را تکذیب مى کند

پیرامون تو همه چیز بوى ملکوت مى دهد

کاشى هاى ایوانت

 و این سؤال همیشه

که چگونه مى توان آسمانها را در مربعى کوچک خلاصه کرد.

و پنجره فولاد...

التماسهاى گره خورده...

و بغضهایى که پیش پاى تو باز مى شوند...

نرگس حسینی
۰۶آبان

بحث این هفته ی کلاس مبانی در مورد دوران رنسانس بود و رویکرد جهان غرب به فردگرایی یا همان اومانیسم. در باب مباحث نظری این اتفاق بزرگ با اندکی شتابزدگی بحث کردیم. و نظرات جنابان ولتر، کانت و چندتا فیلسوف عهد باستان را از نظر گدراندیم. ولی خب نشد بعضی نظرات را زیاد باز کنیم و البته جایش هم کلاس مبانی نظری معماری جناب رییسی نبود.

یک مقاله ای میگذارم در ادامه ی مطالب به نقل از کتاب نقد شماره ی30 از قول آقای محمد محمد رضایی که نظرات این آقای کانت را تقریبا نقد کرده است.


 

کانت و سکولاریسم اخلاقی

محمد محمدرضایی

چکیده

این نوشتار بر آن است تا به نقد اخلاقی سکولاریستی «ایمانوئل کانت» بپردازد. اخلاق کانت یک اخلاق وظیفه‌‌گرایانة سکولاریستی است که براساس آن، وظیفه و تکلیف اخلاقی را عقل عملی آدمی،  بدون  استعانت از دین مشخص می‌کند.

نرگس حسینی
۰۶آبان




The new Limes Hotel, in Brisbane, is all about the newest, stylish innovations in hotel living. With only 21 rooms, designer Alexander Lotersztain decided to focus on guests' primary travel requirements rather than traditional, 5-star standards. Add to that a gorgeous, innovative exterior, and you have a new definition of the luxury hotel experience. Really digging the facade of the building and the interior view of it from the guest rooms.
نرگس حسینی
۰۶آبان


Williamalsop240307

The Toronto University of Art & Design was designed in 2004 by architec William Alsop an English architect based in London. The concept is strongly reminiscent of Peckham Library, but takes it further, with the entire structure supported by stilts. He is responsible for several distinctive and controversial modernist buildings.

نرگس حسینی
۰۶آبان
از معجزات کلاس طرح همین بس که باعث شده من به جای ولگردی بی هدف در دنیای وب یه کم هم به سایت های معماری سر میزنم.

این هفته دارم دنبال آقای ویلیام آلسوپ میگردم.

این تصاویر و متن ها مربوط میشه به کارهای این رفیق جدید من جناب آلسوپ.



William Alsop
The British architect William Alsop would like to see a project from his office, as for instance The Fourth Grace in Liverpool, as a “[…] form-less building that appears to be out of focus and always moving.”3

The work of William Alsop and Erick van Egeraat overlaps significantly here. The design of William Alsop for the Fourth Grace in Liverpool resembles the design of Erick van Egeraat for Capital City in Moscow. In the Netherlands both architects have not by coincidence designed a pop-podium that looks like a boulder – Erick van Egeraat designed the Mezz in Breda, William Alsop designed the Muzinq in Almere.

There are of course also lots of differences. William Alsop is a painter, and he works this attitude out in his architecture in a very explicit manner, for instance in his articulate coloring. But despite the differences between them here the overlap in architectural concept is relevant and informative.

The notion of the ‘formless, out-of-focus’ building of William Alsop is connected with the ‘soft’ architecture of Erick van Egeraat. In the eyes of Erick van Egeraat Modernism is too simple and too easy legible. Baroque buildings are far more interesting, because they are much less legible, and therefore don’t bore that easily.

Erick van Egeraat - Capital City Moscow © EEA

Erick van Egeraat - Capital City, Moscow (Copyright EEA)


William Alsop - The Fourth Grace Liverpool

William Alsop - Fourth Grace, Liverpool

I think that the amount of recoding4, the amount of expression, the Baroque-ness in the architecture of William Alsop and Erick van Egeraat makes both architectures not easily legible, and therefore leaves the spectator puzzling sometime about what they see. The decoration provides a ‘suspense’, just as film and television leave you wondering, suspended, about how this film or series will end. And is ‘suspense’ not one of the most powerful emotions that one can experience?

William Alsop and Erick van Egeraat are not alone in their realization of suspense. The work of modern artists like David Lachapelle and Jasper Goodall shows the same kind of insistence on the form-less, the surreal, the decorated, the Baroque.

The work of these Baroque architects and artists find their conceptual image in the artwork ‘the Manimal.’5 This is a computer-generated hybrid of a snake, a lion and a human. The multitude of differences in comparison to a human face and the stratification of the image of the Manimal produces a ‘suspense’ with the spectator.

Erick van Egeraat: “Often we find things that we don’t understand beautiful.”2

Feminine beauty
Interesting is that the work of Jasper Goodall, David Lachapelle and Erick van Egeraat also overlaps on an other level. All three have a fascination for the female (sexual) object and claim that they make things that in the first place just have to be ‘beautiful.’ The work of Goodall and Lachapelle is explicit erotic. In the work of Erick van Egeraat feminine beauty plays a more implicit a role. (Erick van Egeraat’s wife is not by coincidence a model.)

Erick van Egeraat states that you can describe (feminine) beauty in ideal measurements and proportions. But in reverse it is never true that if you apply these ideal proportions, a design automatically becomes beautiful. Just look at the ‘ideal’ women that are generated with the computer. Apparently beauty is more complex and maybe imperfections and coincidences are also important.

According to Erick van Egeraat Le Corbusier developed his Modulor so his associates could no longer mess things up with this measurement-system. But not a single building by Le Corbusier follows his system totally. Clearly Le Corbusier knew that beauty doesn’t emerge from ideal measures.2

The question that arises with the work of Jasper Goodall, David Lachapelle, and Erick van Egeraat is whether design that is stripped from every ideology necessarily focuses again on the natural, and in extension of that on the female (sexual) object. If you strive like them to a layered beauty that develops itself from a desire, a suspense, than the desirable female object seems to be the perfect starting point.

This article has been published in Dutch in the architectural magazine Pantheon// in July 2006.

1. This citation is an excerpt of an interview with Erick van Egeraat that I did with Barbara Luns in February 2004 and that has been published in Pantheon//.
2. Egeraat, Erick van; The Value of Beauty, lecture in Bacinol 12 January 2006
3. Jencks, Charles; The Iconic Building, Frances Lincoln, London 2005
4. Raaij, Michiel van, Remix Mies, Pantheon// Projective Landscape, February 2006
5. Berkel, Ben van; Bos, Caroline; Move, UN Studio, Amsterdam 1999

 

Update 3 march 2007

William Alsop announced this week that it will built a 43-story appartment-tower in the center of London. On top of a public plinth 15 stories of self-storage spaces are hidden behind an artwork of Bruce McLean. More similar to the Avant-Garde project in Moscow of Erick van Egeraat than I could have ever imagined.

I don’t know why the design by Alsop uses so much dark colors, that way avoiding a contextual relationship with the sky. Maybe architects should ‘paint’ more on white canvasses when designing towers.

William Alsop - 151 City Road, London

William Alsop - 151 City Road, London

نرگس حسینی
۰۴آبان
فکر کنم دارم سرما میخورم!!

گلو- گوش- چشم و تمام قسمت های عضلانی بدنم درد میکنه.

دو روزه چشمامو به زور باز نگه میدارم

خدا بخیر کنه...!! 

 

نرگس حسینی