مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

اینجا
جایی ه که
بدون دغدغه ی باز نشر
از وبلاگهای دیگه،
توش مینویسم..

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها

۴۰۳ مطلب با موضوع «دلمشغولی ها» ثبت شده است

۰۳تیر
خوشا به حال منتظرانی که به حضور قائم برسند؛آنان که پیش از قیام او نیز پیرو اویند،با دوست او عاشقانه دوست اند و موافق،و با دشمن او خصمانه دشمن اند و مخالف.پیامبر اکرم(ص)
نرگس حسینی
۰۲تیر
بازنویسی بخشی از یک اتفاق کمتر ساده....گفتم آلمان چی کرد ؟گفت مگه مهمه؟ فوتبالم نگاه میکنی؟!گفتم دستت درد نکنه! درسته دیگه در جریان لیگ هند و  افغانستان نیستم... ولی حداقل جام جهانی رو که دیگه جز واجباته و باید به جا بیارم! مبادا قضا شه!گفت البته تو درست میگی .. الان جام جهانی مهمه .. نه چیزای دیگه...گفتم مثلا...؟یه جوری نگام کرد که از پشت اس ام اس هم معلوم بود عاقل اندر سفیه!گفت مثلا کشتی راشل به نظرت الان کجاست؟یا بحرانی مالی جهان در چه حاله؟یا به نظرت قطع نامه ی ضد ایرانی رو چند نفر وسط فوتبال شنیدن؟یا به نظرت وضعیت دانشگاه آزاد به کجا رسید؟...یه جوری خودمو جمع کردمو گفتم خب همیشه همینه...!سعی میکنن افکار عمومی رو یه جا مشغول کنند که یه جای دیگه کار خودشونو پیش ببرن...خودشم فهمید زرت و پرت کردم که بور نشم.ولی شدم.اون شب نفهمیدم آلمان چیکار کرد.بعدنم نفهمیدم بقیه ش چی شد.البته نفهمیدم که نه... چون الان هر کی رو توی TV میبینی داره فوتبال نقد میکنه..ولی خب.یه نگاه انداختم به روال نگاه کردن مردم به رسانه ها. و در برابر اون وضعیت انتشار اخبار.قبلا م به یه همچین چیزایی توجه کرده بودم. ولی نه با این نگاه.یه تشکر بدهکارم به اون رفیقم.و یه عذرخواهی به خودم.حالا اینا رو نگاه کنید حواستون یکم پرت شه.....علی زراندوز
نرگس حسینی
۰۲تیر
یک دوست نادیده ای داریم در شمال مملکت که حسابی حرف های شاد توی گلوشان گیر کرده.گرچه ناراحتم از اینکه چرا معمولا حرفهای شادش توی گلو میماسد.. ولی خوب همین که شاد است خودش کلی شادی آفرین است.حالا چه ربطی داشت به موضوع ما اصلا ؟!جالب اینکه شاید اصلا ربط نداشته باشد به موضوع ما! و شاید فقط خواسته ام بگویم که مثلا بیان کلمه های شاد ثواب دارد مثلا!ولی نه جر زنی نکنم بهتر است.یک مدتی بود حرفهایم مثل این دوستمان مانده بودند سر گلویم.متنها جنسش در هم بود. باید خودت سوا میکردی؛ 500تومان گران تر می افتاد!خلاصه دل را زدیم به دریا و گفتیم ولش کن جاده آدم را آرام میکندو دل سپردیم به گیسوان بلند جاده ی کویرتا .. توس.و آنجا،آن مرد،با نگاه نافذش ،مثل هزار بار دیگر ،تمام سنگینی ها را از دل و جان و زبانم برداشت.حالا نه که حرفی نداشته باشم برای گفتن. نه.حرفهام سنگینی نمیکنند روی دلم...همین.
نرگس حسینی