مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

اینجا
جایی ه که
بدون دغدغه ی باز نشر
از وبلاگهای دیگه،
توش مینویسم..

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها

۷ مطلب در اسفند ۱۳۸۷ ثبت شده است

۲۴اسفند

رسیدیم به اونجا که قرار شد در باره شیخ اشراق کار کنیم.

اما چون قول داده بودم درباره حضرت شمس هم یه پست بذارم و فرصت نشد همینقدر از حضرت شمس بگم که :

آن خطاط سه گونه خط نوشتی

یکی را هم او خواندی ، هم غیر او .

یکی را او خواندی ، و لا غیر .

یکی را نه او خواندی ، ونه غیر او .

آن خط سوم منم .

در ضمن کتاب خط سوم جناب دکتر ناصر الدین صاحب الزمانی هم بسیار بسیار جالبه . توصیه میکنم برای تورق هم که شده یه سری بهش بزنید ....

یه سایتی رو گذاشتم توی لینک ها که تقریبا اطلاعات مناسب و جالبی رو درباره ی فلسفه ی اشراق و چیستی نور و مسئله نورالانوار ارایه داده . اسمش اینه : طهور

یه مقاله جالب هم از سایت شهید آوینی پیدا کردم اونم گذاشتم ، برای خودم که خیلی جالب بود  . در باره یE = mc 2 و رابطه اش با نورالانوار .

خلاصه اینکه این مدته ترکیدم از بس دنبال نور چرخیدم و رسیدم به اینجا که حضرت می فرمایند :

نه شمسـم ، نه صبورم ، نه از سلاله ی بلخ

نفـس نفـس همـه نــورم ، همـاره منـتشرم

 

نرگس حسینی
۱۸اسفند

القصه

قرار شده برای طرح یک عدد موزه طراحی کنیم اما این موزه ی قصه ی ما یه کم با الباقی موزه ها فرق داره!

فرقشم اینه که باید بر اساس شخصیت یه آدم مطرح طراحی بشه!!

این یه کم کارو سخت میکنه ولی از طرفی یه فرصت مناسبه که روی شخصیت یه آدم معروف کارکنیم.

بر خلاف نظر همه دوستان که فکر می کردند من روی شخصیت جناب دکتر شریعتی کار می کنم من تصمیم گرفتم برم توی تونل زمان ! و مطلوب خودمو توی گذشته پیدا کنم! یه فکرایی هم کردم.

الآن توی قرن پر بار ششم هجری ام. جایی که فلسفه اشراق متولد میشه ، جایی که منطق الطیر خلق میشه ، جایی که شمس همیشه مسافره وجایی که مولانای زاهد ، خرقه پوشیده و داره سماع می کنه......

قبلا روی سماع کار کردم ، ترجیح میدم سراغ مولانا نرم......

ولی شمس عجب موجودیه..........................!!!!!!!!!!!!!!!!!

در مورد حضرت عطار هم فعلا آمفوترم!

آما در مورد شیخ اشراق قصه یک مقادیری متفاوته

رفیق شفیقم داره برای پایان نامه اش روی حکمت اشراق کار می کنه . موضوع بسیار جالب با بار معنایی بسیار بالا...!

من که به طرز وحشتناکی از موضوعش خوشم اومده . البته باید ببینیم جناب دکتر رییسی بزرگ هم از این قصه استقبال می کنند یا نه!

 

بهر حال فکر من روی شیخ اشراق و حضرت شمس الدین متمرکزه، تا بببینیم حضرت حق چه عنایت می کنند.

سعی می کنم مبانی فکری هر دو رو بذارم ، البته به علاوه بیوگرافی . گر چه زندگی و شیوه حضرت شمس همیشه جز مجهولات عالم عرفانه !

در ادامه مطلب در مورد زندگی شیخ شراق مطالبی عنوان شده ُ خوندنشون خالی از لطف نیست!!

نرگس حسینی
۱۸اسفند

جناب استاد روستا یک فن عجیبی زدند که جای بسی تشویق دارد!!

در سخنرانی پرجذبه شون در 102 فرمودند برای درسمون یک وبلاگ طراحی کنیم و مطالب درسیمونو بذاریم اونجا که روستامون جهانی بشه و جوامع بشری همه بدونند مثلا در فلان نقطه از کره خاکی ، در ایران هسته ای یک روستایی وجود دارد که در قرن سیطره نانوتکنولوژی هنوز مردمش پیوندی ناگسستنی با طبیعت دارند ، آنچنان که از خیر تمام موهبت های تکنولوژی گذشته اند و هنوز شب ها از فانوس استفاده می کنند و از چشمه آب می آورند و ... و این البته برای این نیست که در آن دیار هنوز حضرت ادیسون برق را اختراع نکرده اند یا آب لوله کشی وجود ندارد و ..... !

نه ، اصلا اشتباه نکنید!! این پیوند ناگسستنی آدمیست با طبیعت !!!

گرچه مردم روستایی که ما انتخاب کردیم اینقدرها هم با طبیعت رفیق نیستند !

روستاشان گرچه تاریخی ست و چند دوره زندگی را در خود به نمایش گذاشته است اما با تکنولوژی زیاد بیگانه نیست آنچنان که گاهی موبایل هم آنتن می دهد!!

روستای ما قروه است . روستایی واقع در استان زنجان و از توابع شهرستان تاریخی ابهر.

از دانشگاهمان تا آنجا اگر ماشین گیرمان بیاید یک ساعتی راه است تا برسیم.

ماجراهایش را بعدا به تدریج تعریف می کنم ، چون انگار قرار است ما بشویم Qerve News!!!!

خوب است دیگر !

نرگس حسینی
۱۲اسفند

این پست مال مهندس رهنماست .از همکلاسی های دانشگاه..(البته پیش خودمون باشه من یه چند وقته دنیای پربار اکادمیک رو ول کردم و چسبیدم به مهندسی فرهنگی!! حس میکنم این نیاز بیشتر از ساختمون سازی و طراحی اولویت داره! )

در این پست قصد دارم راجع به موزه ای بنویسم که چیزی برای نمایش در ان وجود ندارد و تنها این فضاها هستند که در این موزه به نمایش گذاشته شده اند.

بازدید کنندگان این موزه فضاهایی را تجربه می کنند که در دنیای بیرون هرگز یا به ندرت تجربه خواهند کرد.فضاهایی که بعضا به طور جنون امیز،مبهم و متغیرسازماندهی شده اند و فرد را وادار به انتخاب مسیر های ناشناخته ،تنگ و تاریک می کند.

پلکانی پهن و تیره به سمت پایین که به زیر زمین منتهی می گردد . دالان های شیبدار که کف انها از سنگ لوح است بازدید کننده را وا می دارد که یکی از سه مقصد نا شناخته ای را که در پیش رو دارد بر گزیند و یکی از اینها به سمت بالا که جایگاه اصلی پلکان عمودی دیگری است باریک میشود و به شکلی شگرف به سالن های خالی نمایشگاه موزه منتهی می گردد.


سقف های بلند، دیوارهای طولانی ، عریان و سفید و حتی زوایایی که گهگاه تند و تیزمی شوند و تغییر می کنند.

www.imageuploadsite.com/images/q5a5ldetp79ydo3kpvk1.jpg



در گوشه ای دیگر دربی فلزی شبیه به درب گاوصنوق های بزرگ و سرد و مستحکم بانک ها به چشم می خورد که به دالانی تنگ و بسیار مرتفع باز می شود تنها یک روزنه ی باریک روشنایی این بخش را تامین می کند و در کف ان احجام کوچک فلزی شکل وسکه مانندی به کار رفته که هنگام راه رفتن بر روی انها صداهای گوش خراشی متصاعد می شود و صدای رنج شکنجه شدگان را تدائی می کند.این درب فلزی غول اسا هر 10 دقیقه یک بار باز و بسته می شود .

یک دالان دیگر باقی می ماند این دالان به بیرونی محصور و پوشیده از قلوه سنگ باغ تبعید و مهاجرت که شاخص ترین نشانه آن شبکه ای 49 ستون بلند ضخیم،راست گوشه وبتنی است ،منتهی می گردد از راس هر ستون تنها یک درخت زیتون روسی سر بر آورده است .
ستون ها اندکی خم شده اند ومی توان در میان آنها به قدم زدن پرداخت این فضا مشخصا نا سازگار به نظر می رسد .

دانیل لیبسکیند معمار یهودی این موزه -که به موزه ی تاریخ یهود معروف است- در قسمتی از این بنا حجمی عجیب وغریب مرتفع و ذو زنقه ای شکل با دیوارهای مستحکم بتنی و یک منبع نوری باریک راسازماندهی کرده تا یک فضای خالی،که نماد آدم سوزی است را به نمایش بگذارد.

www.imageuploadsite.com/images/jcx8roceove63abswr9.jpg


وی در این موزه ی خالی تمامی اندیشه های هولوکاستی خود و بعضی از هم کیشانش را نمایان ساخته ، و با ایجاد یک فضای خالی یا وید که به شکل خطی از میان پلان نامنظم این مجموعه عبور میکند ،جای خالی یهودیان در برلین را یاد اور می شود.

زاویه های تند و فرم های تکه تکه شده. مهم تر از همه اینها ، روابط فلسفی مستحکم از ویژگی های بارز موجود در طرح های اوست . لیبسکیند عمیقا ضد کلاسیک است . در نزد وی قواعد کلاسیک تناسب ، هماهنگی ، نظم ، تقارن و توازن که به شکلی موقر در کاخ قرن هیجدهمی مجاور اثر وی در برلین به چشم می خورد در واقع حکم نظام هایی بسته و منسوخ را دارند .


www.imageuploadsite.com/images/gsbty9q0w3z5dn41bisi.jpg



او چیزهای پیچیده ، خرد ستیز و درون یافتی را به خرد ورزی مستقیم و بی چون و چرا ترجیح می دهد و به گمان وی خرد ورزی «مفروض» همین است و بس .

این معمار ، آرمان گرا و فردگرایی افراطی است که می کوشد فراتر از آزادی هنر برای هنر ، و فراتر از مقوله های فرم ناب گام نهد . به بیان بهتر ، او در هر ساختمانی که طراحی می کند ، در جست و جوی این است که ویژگی هایی تازه را برای معنای وضع کند ، و همچنین راه هایی تازه را برای پیوند بنا ، مکان و فضا با تاریخ ، زندگی امروز و زندگی فردا به وجود آورد .

www.imageuploadsite.com/images/aga7rn5gurk4son6uz03.jpg



موزه یهودیان برلین ، نمونه ای از شور و هیجان و نیز پیچیدگی جست و جوی لیبسکیند برای مفاهیم معماری است .
لیبسکیند می گوید که برای دستیابی به طرح مورد بحث ، نشانه ها و مظاهر بارز زندگی شهروندی یهود و غیر یهود را جست و جو کرده و آنها را برای ایجاد هندسه های زاویه دار در زمین ، بر روی نقشه مشخص ساخته است .
خود وی این را « ماتریس خرد ستیزی » می نامد .

www.imageuploadsite.com/images/0cc0fpujyfdwgpx1qide.jpg




وی دو جلد کتاب قطور را نیز که مستقیما درباره سرنوشت دردناک هزاران یهودی برلین نگاشته شده ، به وقت مطالعه کرد . او در این طرح تحت تاثیر اپرای نا تمام آرلوند شوئنبرگ به نام « موسی و هارون » و همچنین مقاله ای اولتر بنیامین بوده است

نرگس حسینی
۱۲اسفند
یه مدتی بود یه جایی کار میکردم که یکی از آدماش هی از اصطلاحات سیاسی استفاده می کرد!

بعضیاشو می شد فهمید ولی امان از اونایی که نمی شد.......!!!!!

یکی از اونا این بود : هژمونی !!

خدایی واژه رو حال کن ! فقط کلی کلاس داره!!!!!!!!!

امروز معنی شو فهمیدم

یه مقاله براتون میذارم که شما هم بیاید تو باغ...........

 

 

هِژِمونی مفهومی است برای توصیف و توضیح نفوذ و تسلط یک گروه اجتماعی بر گروهی دیگر، چنان‌که گروه مسلط (هژمون) درجه‌ای از رضایت گروه تحت سلطه را به‌دست می‌آورد و با «تسلط داشتن به دلیل زور صرف» فرق دارد

هژمون در روابط بین‌الملل که چیرگی‌خواهی، سیادت‌(طلبی) و استیلا(خواهی) هم گفته‌شده، به وجود یک قدرت بدون رقیب جهانی که هیچ منازعی در سطح جهان نداشته باشد اطلاق می‌شود. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پشت سرگذاشتن یک دوره ده ساله فترت از سال ۲۰۰۱ میلادی و به دنبال حملات ۱۱ سپتامبر ایالات متحده آمریکا وارد مرحله هژمون شده‌است

 

 

نرگس حسینی
۰۸اسفند

 

 در سال 1913 گروهی از معماران ، مهندسان و نقاشان که نام سوپره ماتیسم بر خود نهاده بودند و تصمیم در پذیرفتن "ماشین " به عنوان نمادِ عصر حاضر داشتند گرد هم آمدند. عنصر اصلی اندیشه آنان رئالیسم ( Realism ) ستیزی بود که نخست به شکل شورشی ساده علیه نقاشی سه پایه ای- که در نظر آنان اصطلاحی خاص برای دوران ما قبل صنعتی شدن به شمار می رفت - متجلی گردید. روش آنان ایجاد ترکیب بندی (Composition) بر روی سطح دو بُعدی و صاف نبود بلکه ایجاد ساختمان در فضا بود و شکل پدید آمده الزاماً هماهنگ یا زیبا نبود بلکه دینامیک و شبه کارکردی بود. به عبارتی کار هنر این شد که خصوصیات بیانی یک ماشین کارآمد را داشته باشد.[ 11-ص375] اعضای گروه چهارنفره سوپره ماتیسم که تجمع آنان در مسکو بود عبارت بودند از ؛ "کازیمیر مالویچ " (Kasimir Malevich ؛ 1878-1935) ، " ولادیمر تاتلین "( Vladimir Tatlin؛ 1885-1935) ،" آنتوان  په وسنر " (Antoine Pevsner ؛ 1886-1962) و " نائوم گابو "( Naum Gabo؛ 1890-1977). در ابتدا، آنان از نظر اندیشه و عمل یکسان بودند و به اصالت عقل و نحوه ای از تفکر ریاضی گونه در اثر هنری اهمیت می دادند. اثری با پایگاه زیبایی شناسی که ارائه دهنده هندسه ای بی واسطه، ساده و روشن باشد(3). اما در نهایت با پیوستن چند تن از آنان به مکتب کانستروکتیویسم فاصله ای میان شان پدید آمد. عناصر هنر سوپره ماتیسم؛ مربع، مستطیل، دایره، مثلث و خطوط متقاطع و رنگ های اصلی بود. اولین صورت آشکار این هنر، مربع کاملی به رنگ سیاه بر زمینه سفید بود که توسط مالویچ اجرا شد.

         وی سوپره ماتیسم را این گونه تعریف می کند؛« آن چه را که من سوپره ماتیسم می نامم برتری احساس ناب در هنر خلاق است. پدیده های بصری دنیای عینی در نظر هنرمند سوپره ماتیست         فی نفسه بی معنی اند، آن چه معنی دارد احساس است، آن هم احساسی کاملا مجزا از محیطی که آن را موجب شده باشد.»[7-ص524 ] مالویچ با انگیزشی خود انگیخته، تا حذف تمامی عناصر تشویق انگیز از تصویر پیش رفت، آن چه باقی ماند، ساده ترین شکل هندسی – مربع سیاه و سفید بر سطح سفید – بود. وی بر این اعتقاد که؛« هنر دیگر در خدمت به دولت و مذهب نیست و آن اشتیاق را ندارد که تاریخ و آداب و رسوم را تصویر کند، هنر می خواهد سرپای خود بایستد و برای خود ادامه حیات دهد.»      [17-ص52]

 

آثار پدید آمده مالویچ نهایت خلوص هنری و به تعبیری، گونه ای "نیهیلیسم " ( Nihilism = نیست انگاری ) بود.« به سخن دیگر، نقاشی مالویچ یک عمل خود انگیخته می بود که بخشی از نومیدی و بخشی از ایمان مایه می گرفت ولی در اساس تجربه ای ژرف تر را باز می تابید.»[7-ص524]و همین اندیشه های مالویچ و مکتب سوپره ماتیسم بود که مینی مالیست ها را بر آن داشت تا از هر گونه احساساتیگری در اثر و بیان پدیده های مفهومی و ایدئولوژیک بگریزند و اثرشان را به ناب ترین حالت عرضه کنند

 

 

 

                                                            آثاری از کازیمیر مالویچ 

                                                                kasimir malevich

 

                                                                       

                      

 

                                                  

 

 

                                             kasimir malevich         

نرگس حسینی
۰۸اسفند
سلام

بالاخره قسمت شد یه سری به دنیای وب بزنم !!!

امتحانات و بعدشم تحویل پروژه و خلاصه یه کمی هم کم کاری به علاوه یه سفر توپ  حسابی مشغولم کرد!!!!

البته تعداد بالای بازدیدکنندگان واقعا منو شرمنده کردن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

به قول برو بچز روی هرچی علاف سفید کردم!!

انشالله این ترم چندتا پست میذارم بترکید

نرگس حسینی