مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

اینجا
جایی ه که
بدون دغدغه ی باز نشر
از وبلاگهای دیگه،
توش مینویسم..

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها
۱۲مرداد

برای آینده ١١

چهارشنبه, ۱۲ مرداد ۱۴۰۱، ۰۸:۰۶ ق.ظ

مرتضی هم ویروس گوارشی گرفته. بیحال و بی حوصله گوشه ای افتاده.

دیروز بعد از دکتر و پروفن و شیاف، با توسل به تلگیر تب ش پایین آمد. ولی هنوز بی حوصله و بی حال است.

اصلا توانایی دیدن مریضی شان را ندارم. این کاملا غریزی ست. هیچ ربطی به هیچ روحیه ی متعالی کسب شده ای ندارد..

دیروز در راه تلگیر، حال خواهرم را پرسید. گفت ظاهرا بابا خیلی ناراحت بوده. گفتم آره. دوباره دعواشان شده و بابا پا درمیانی کرده.. گفتم بابا خیلی ناراحت و نگران زندگی شان است. نه پایگاهی دارند و نه راه بازگشتی.. . زندگی شان دلخوشی هم ندارد.. هر چه میدوند، تورم سرعت ش از آنها بیشتر است. و بچه ی مریض هم هزینه های خودش را دارد. حالا که ما خودمان یک بچه بیمار داریم خوب میفهمیم هزینه از مریض نگهداری کردن چقدر نامنتهاست.. یک مشاور هم بهشان پیشنهاد داده بچه را بگذارند آسایشگاه..

اینجای صحبت که رسید، امیر چشم هاش پر اشک شد. سرخ سرخ.. و پشت هم فقط میگفت نه.. نه..

گفتم بهرحال ناگزیر خواهند بود.. چه حالا چه چند سال بعد.. توان جسمی شان تمام میشود. همین حالا هم هردو از کمر افتاده اند. اگر بخواهند ادامه بدهند لازم است فرزند سالمی داشته باشند و برای داشتن ش اول باید با ترس شان از فرزندآوری مجدد کنار بیایند.. البته اگر بخواهند بمانند.. و زندگی کنند..

گفت من از بعد مریضی مرتضی، اصلا نمیتوانم درباره این بچه ها اینقدر منطقی فکر کنم. اینکه بروند آسایشگاه دیوانه م میکند..

گفتم ولی من حتی تا همینجایش را هم برای مرتضی فکر کرده ام.. اینکه اگر روزی کار به جایی رسید که باید چنین کرد، من آنروز کجا خواهم ایستاد.. و البته به امیر نگفتم، که جز اشک نصیبی از این افکار نبرده ام.. درست مثل خودش. تنها فرق ش این بود که نهیب چنین آینده هایی را زودتر از هر وقتی، در همان آغاز به خودم زدم. که بین راه با هر پیشامد تازه بهم نریزم. ولی خب پیشامدها همیشه میتوانند از حیطه پیشبینی های ما خارج باشند..

حقیقت این است که برای خانواده ای که کودک استثنایی دارند، آینده بیش از دیگران، در غبار است.

و چه کسی جز خدا، عالم به زمان و مکان و عاقبت امر است..؟! 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۵/۱۲
نرگس حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی