۱۱مرداد
با کریمان کارها دشوار نیست..
شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۱۵ ب.ظ
یک صد تومنی ته کیفم بودصندوق صدقات را که دیدم گفتم صدقه ی امروز را نداده امو سریع دست کردم توی کیف که برای صندوق بعدی آماده اش کنم.توی همین مسیر بودم که با خودم فکر میکردمبا این اوضاع تورم، واقعا خدا را خوش می آید که من فقط صد تومن صدقه بندازم توی صندوق..و به خودم میگفتم تو اصلا با چه رویی میخواهی صد تومن بندازی!و بعد آن روی دیگرم میگفت، مگر خدا هم کاسب است که تو به روش کاسب کارها با او حساب میکنی؟!خودش گفته هرقدر هم که باشد، صدقه هفتاد نوع بلا را برمیگرداند.خدایی که ان الحسنات یذهبن السیات دارد..خدایی که اگر توبه کنی بدی هایت را خوبی حساب میکند..کجای این خدا با این حساب کتاب های تو جور در می آید؟!مگر به صدقه هم تورم لحاظ میکنند؟!و خلاصه در همین عوالم بودم که صد تومنی را انداختم توی صندوق و گفتم خدایا تو عمل کن گرچه من کم م....گذشت...سر شبی از خیابان میگذشتمکه موتور سوار ناگهان کنترل ش را از دست داد و مستقیم آمد طرف من!اگر یک صدم ثانیه دیرتر ترمزش میگرفت،همگی آخر هفته دعوت بودید ختم این حقیر.موتور سوار خودش بیشتر ترسیده بودعذرخواهی کرد و گذشتیم...همانجادر دم گفتم،خیال های باطل مرا ببخش خدا..که تو کریم تر از آنی که با ما به سبک ما رفتار کنی...اصلا خدایا غلط کردم!!
۹۳/۰۵/۱۱