۰۲تیر
مجلس تمام گشت و به پایان رسید عمر...
دوشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۰۴ ب.ظ
اسمشمهدی بودولیمادر بزرگم زبانش نمیچرخیدمیگفتآقا میتی ..آقا میتی راماصدا میزدیمآقا جون...آقاجونبی نهایت جدی بودولی قلب مهربانی داشت..خصوصا با نوه ها..امشبتمام شدسالها بیماری و دردش..رفت پیش مامان جون..انگار مامان جون،آقا میتی را صدا زده بود...
۹۳/۰۴/۰۲
لطفا یه سری بزن
یه پست جالب گذاشتم