مدام به لحظه هایی فکر میکنم
که باید از هر منطقه بیرون زد..
تا نامعلوم..
بعضی دیدارها
که قرار است به قیامت بیفتد،
جان میگیرد از آدم..
برای آخرین بار
شاید تا همیشه..
غوغایی به پاست..
پاسخ:
کرم کرده اند......
وگرنه
با آن علمدار بی دست
در معراج
زمزمه کرده بودم
آغاز سوره ی فراق را...
.......................
دشوار، کلمه ی حقیری ست
برای بیان این فراق...
اندک اندک
جمع مستان می رسند ...
از هرجا
یه صدا...
مدام به لحظه هایی فکر میکنم
که باید از هر منطقه بیرون زد..
تا نامعلوم..
بعضی دیدارها
که قرار است به قیامت بیفتد،
جان میگیرد از آدم..
برای آخرین بار
شاید تا همیشه..
غوغایی به پاست..