مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

اینجا
جایی ه که
بدون دغدغه ی باز نشر
از وبلاگهای دیگه،
توش مینویسم..

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها
۲۶مرداد

خاطره ی چند عکس

شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۵۸ ب.ظ
سال سوم دانشگاهشاید هم سال دومسر درس طراحی معماریقرار بود یک قسمتی از شهر رو به صورت حجمی بسازیم.یادم نیست تهران بود یا قزوین..یک عده از بچه ها رفتند و عکس گرفتند از بدنه ی شهری و نقشه ها هم تهیه شد.رسیدیم به ساختن.قرار شد بچه ها بیان خوابگاه و توی خوابگاه با استفاده از فوم صبقات رو دربیاریم.مثلا هر 3 میلیمتر میشد یه طبقه.قبلش باید زمین پروژه رو میساختیم.از اونجایی که من قبلا با یونولیت کار کرده بودم میدونستم که توی جابجایی صفحه هاش، یونولیت خرده میشه و از بین میره.گفتیم برای اینکه این اتفاق نیفته بیایم و با استفاده از چسب چوب و روزنامه سطح ش رو بپوشونیم.هم سطحش سفت میشه و هم دیگه به این سادگی خراب نمیشه.یونولیت خریدیم و افتادیم به جونش با بچه ها..البته چون دو تا اشتباه کرده بودیم یونولیت ها بعد از خشک شدن تاب برداشت.و علاوه بر یونولیت ها، مخ مون داشت تاب بر میداشت.اول اینکه ضخامت ش رو کم گرفته بودیم.دوم اینکه یونولیت مون به اندازه ی کافی فشرده نبود.عکس هایی که در پایین این پست میبینیددست آدمهایی ه که توی پروژه ی تاب برداشتن بهم کمک کردن!!دست هایی که مال آدم هایی که حالا فقط ازشون همین عکس ها باقی مونده..حتی خاطره ی بعضی شون هم پاک شده.گرچه بعضی هم خیلی با معرفتند..
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۵/۲۶
نرگس حسینی

نظرات  (۴)

په معنی داره عکس دستاتونو گذاشتین اینجا نا محرم ببینه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!
پاسخ:
اصن معلومه دست من کدومه؟ اینم مث صدا ست. اگه نامحرم مرکز صدا رو نبینه اشکال نداره!!
آخرین عکس دست تو ه..
پاسخ:
از روی دست چپم همیشه قابل شناسایی ام.
فقط همین نیست....


.
.
.
.
.
..
پاسخ:
؟
فقط از روی دست چپ نیست..