۲۶فروردين
مجلس روضه..
دوشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۲، ۰۴:۴۶ ق.ظ
چند روزی بود که فهمیده بودیم دو تا شهید گمنام - شما بخوانید پر نام ، اما در آسمان - میزبان شهر ما شده اند.و خبر رسید که در روز شهادت حضرت مادر، طی مراسمی به سمت محل دفن، تشییع میشوند..بماند که تا روز مراسم کسی درست خبر نداشت که بالاخره شهدا ما را قابل میدانند تا در مراسم ما باشند یا قبل از برگزاری مراسم ، به سمت محل خاک سپاری میروند..البته مردم شهر ما با این دست بی خبری ها و برنامه ریزی های دقیق انس گرفته اند..- مثلا آنهایی که تشییع پیکر شهید اینانلو را به یاد دارند، یا بازگشت و تشییع شهید قدوسی را ... -خلاصه ساعت ده و نیم بود که تماس گرفتند و گفتند قرار است شهدا میزبان برنامه باشند.ما هم که مث کوری که از خدا دو چشم بینا بخواهد و او بدهد، سریع حاضر به یراق شدیم و رفتیم میدان شهدا.حالا از کیفیت خیلی چیزها بگذریم، که آدم را وادار میکرد فقط لبخند بزند...جمعیت قابل توجه بود.. و خب برای جمعیت قابل توجه باید فکرهای قابل توجه هم داشت... که البته باز هم مردم شهر ما به این دست بی تدبیری ها عادت کرده اند..از همه ی اینها بگذریممن همه ی اینها را نوشتمکه فقط این را عرض کنم خدمت تان..دیروز شهادت حضرت مادر بود.و جمعیت، دسته های عزاداری ای بودند که در میدان شهدا متمرکز شده بودند.نمی دانم شما این عادت را دارید که توی خیابانوسط آن همه جمعیتاز ریزترین مسائل شهادت مادرتان بگویید؟برای آنهایی که هنوز دوزاری شان نیفتاده باید شفاف تر عرض کنم کهروضه خواندندو جور استیک جور که تو اشاره میکنیو مستمع با همان یک اشاره از هوش میرود..و دیگری تو روضه را مشروح میخوانی... اصطلاحا میگویند روضه باز....ولی اصولا روضه خواندن فضای خاصی دارد..خصوصا وقتی داری از مادرت میخوانی..ما یاد نگرفته ایم کتک خوردن مادرمان را ، توی خیابان و کوچه ، فریاد بزنیم ...ما یاد گرفته ایمروضهسقف میخواهد..فضای بسته میخواهد..آرام خواندن میخواهد.....ما از بچگی یاد گرفتیموقتی صدای سنج و دهل بلند شدوقتی که جمعیت شور گرفتتوی خیابان بریزیم و سینه بزنیم.خیابان جای روضه خواندن نیست.آن هم روضه های باز..آن هم در وصف مادر..روضه خوان ها قبلا اینقدر بی غیرت نبودند..خیابان و جمعیت یعنی، شور.شما تمام عزاداری هایی که این مدت توی تلویزیون از تجمعات سراسر کشور پخش میشد را نگاه کنید..توی خیابان ، دسته، دسته ی سینه زنی ست؛ نه روضه خوانی..قبلا روضه خوان ها ادب داشتند...اینقدر بی پروا نبودند........بقیه مطالب رامیگذاریم به حساب اینکهمسئولین شهر،خیلی تجربه ی برگزاری چنین تجمعاتی را ندارند.انشالله سال به سال خدمات بیشتری - در عمل و نه در کلام - ارائه شود.البته هم شهری های ماخیلی بیشتر از اینها باصفا هستند و برای مراسمات اهل بیت همیشه در حرکتند..کاری هم ندارند که آقایاندر چه فکرند. و ....اگر دیدید توی نوشتار مندر هیچ قسمت از هیچ مسئولی و بخشیتشکر نشدهبرای این است که آقایانتوی مراسمبه اندازه ی کافی از یکدیگر تشکر کرده اند..
۹۲/۰۱/۲۶
درست بعداز ظهر روز عاشورا بود
ما هم که در به در دنبال یه مجلس ناحیه
راه افتادیم رفتیم اونجا
مصلی نسبتا شلوغ بود
بین خانمها و آقایان هم با کمال تعجب هیچ پرده ای نبود
ما هم رفتیم ته مها که مثلا دیده نشیم و یه وقتی صدامونو مردا نشنون
آقا شروع کرد به مثلا ناحیه
به پونزدهمیش نرسیده زد تو روضه
چه روضه ای
باز که چه عرض کنم
خداشاهده برا کافرم اینجور روضه نمیخونن -می پوکه
از صدای نوزاد گرفته تا خرت خرت برش...
نمیشه گفت که چی ها گفت
هر چی هم زنا جیغ میزدن و قش میکردن یارو پیازداغشو بیشتر میکرد
قاطی کرده بودم حسابی
هنگ کرده بودم
گریمم بند اومده بود
داشتم میترکیدم
وقتی اومدیم بیرون انگار یکی مارو کرده بود تو قبر و در آورده بود
تو دلم به یارو فوحش میدادم
خیلی بده که بین بعضی از مداحای ما این یه جور مسابقه و کلاسه که مجلس یارو فلان شکل بود که قش میکردن و...
آخه به چه قیمتی ...