۱۱اسفند
حیرانی شاید...
جمعه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۱، ۰۸:۲۰ ق.ظ
گفته بروید از حیرانی بنویسید.حالا آدمی که نمیتواند از حیرانی بنویسدآدمی که لغت ندارد از حیرانی بنویسدباید چه خاکی بر سرش کند؟باید برودnترم بیابانگردی پاس کند- تازه اگر بتواند پاس کند!-تا اول معنی بیابانگردی را بفهمد.گم شدن های ما توی خودمان، و توی دنیایمان آنقدر فانتزی ست که اصلا نمیشود نام سرگردانی و حیرانی را به آن حتی با برچسب ، چسباند.سرگردانی هایمان هم فانتزی شده..وقتی نان مان فانتزی شده چه توقع از عوالم مان...؟؟؟!!!!یک وقتی ملت اسم فاطمیه که میآمد، از حیرانی ، اشک بهت میریختند که چطور میشود با دختر و داماد پیامبر چنان کرد..؟حالامرثیه خوان باید میخ را تا ته توی سینه ی فاطمه فرو کند تا دردمان بگیرد و ...یک وقتی از 25 سال سکوت حیران میشدیم که چگونه اقیانوس وجود علی، تاب ماندن در تُنگ تَنگ خانه کرده و حالا...-حالا شاید واقعا حیرانم...حیران از این همه دوری..این همه فاصله..و بیشترین فاصله از کسی ست که همینجا کنار رگ گردنم ایستاده...من و رگ گردنمچقدر از هم فاصله داریم....-حیرانی شایدهمان لحظه ایستکه توی خیابان امام رضاروی جدول کنار خیابان مینشینموقتی میفهمم دارم برای رسیدن به حرم، عکس جهت حرم میدوم..حیرانی شایدآن لحظه ایستکه بالای گودال قتلگاه فکه ایستاده ای و خالی شدن گودال از زائر را با تک چشم دوربین ثبت میکنی..حیرانی شایدفاصله ی بین کاروان ورودی و خروجی پادگان کلهر است..همان لحظه ایکه موهای آدم سپید میشود...
۹۱/۱۲/۱۱
http://hitleap.com/by/mohamad3432
http://p30rank.ir/signup.php?ref=1087884
اگه خوشت اومد و مایل بودی میتونی منو با نام ..: طنز و تبسم ::. با ادرس زیر لینک کنی
http://tanzotabasom.mihanblog.com
منم در عوض تو را تو یه وبلاگ زیر لینک میکنم که هم به لحاظ قدمت و هم به لحاظ آمار خیلی بهتر از وبلاگ اولی است
http://mohamad3423.blogfa.com