مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

اینجا
جایی ه که
بدون دغدغه ی باز نشر
از وبلاگهای دیگه،
توش مینویسم..

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها
۲۰دی

تابستان هشتاد و پنج

چهارشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۱، ۰۹:۰۲ ق.ظ
آدم های توی این عکس حالا هرکدامشان یک جای دنیا  دارند زندگی شان را میکنند.. کسی شده اند.. یا  هیچ کس نشده ند.. ولی همه ی آدم های این عکس به این مرد جا افتاده به اندازه دنیا دنیا مدیون ند.. این عکس برای آدم های توی آن یک دنیا خاطره ست.. اگر دلشان خواست توی بخش نظرات خاطراتشان را بنویسند.. خاطرات پایگاه های تابستانی دانش آموز محوری.. که از صدر تا ذیلش  همه دانش آموز بودند.. طرحی که با آمدن آدم های قد کوتاه روی زمین ماند..
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۰/۲۰
نرگس حسینی

نظرات  (۶)

آخی !!! آقای یزدی ... یادش بخیر . اینقدر ذوق کردم که اشک تو چشام خشک شد ... چه روزای خوبی بود . کاش الانم هممون عین اون موقع هامون بودیم ... کاش این خنده ها بازم بود ... تو این عکس نیستم . اما یکم یادمه تو پایگاه بودم . فکر کنم اون سال تو محمد شهر بود. بچه های والیبالیشون خیلی باصفا بودن . با مریم سما .. آخی !!! یاداوری قشنگی بود عزیز ...
سلام

من چرا هر چی میگردم توی عکس نیستم


خنده
بازم دم عطیه گرم که یادی از ما کرد!
مخلص رفقای قدیمی نیز می باشیم!
پاسخ:
بابا مشعشع شدیم!!! مامان بودن خوش میگذره؟
جای همگی خالی ی ی ی ی!!
می دونی رفیق فکر میکنم تعداد خاطرات من از این روز از همه تون بیشتره!
از متنی که با هم دو نفری خوندیم و هنوز هم از خوندن اون متن به خودم می بالم
از نویز!!!
از میل!
از مجتهد آینده
از تو
از فاطمه
از این مرد شریف ومهربان که درس های بزرگی رو ازش یاد گرفتم
خیییییییییییلی حالم خوب شد
ممنون
ما آمده ایم که نسل ساخته باشیم...
اره..
می دونی رفیق فکر میکنم تعداد خاطرات من از این روز از همه تون بیشتره!
از متنی که با هم دو نفری خوندیم و هنوز هم از خوندن اون متن به خودم می بالم
از نویز!!!
از میل!
از مجتهد آینده
از تو
از فاطمه
کانون...
عالی جناب !!!
از این مرد شریف ومهربان که درس های بزرگی رو ازش یاد گرفتم
خیییییییییییلی حالم خوب شد
ممنون
ما آمده ایم که نسل ساخته باشیم...
اره..
ببخشید هول مرا فرا گرفت اسمم رو نزدم!