مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

اینجا
جایی ه که
بدون دغدغه ی باز نشر
از وبلاگهای دیگه،
توش مینویسم..

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها
۲۰شهریور

همراه با مقادیر کثیری اخلاص!!!

دوشنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۱، ۰۷:۴۷ ب.ظ
سرپا ایستاده وسط دفترهی رژه میرود از این ور به آن ور..بهش میگم:برو بشین روی صندلی پشت میز.بهم میگه:نه!!!! ( خیلی با حالت عقب نشینی!)من پشت میز...  نه!من حتی برای درس خوندن توی مدرسه هم که قراره پشت میز بشینم احتیاط میکنم یه وقت بعدا توهم برم نداره!!!میز شما که خیلی میزه...آدم توهم برمیداره.....یاد روزهای اول خودمان افتادم..به شوخی بهم میگفتیم فلانی بپا میز نگیردت..یا خودم که دیگه از همه بیشتر گندش را در آورده بودم!   از روی صندلی بلند نمیشدم..تمام کارها را از روی صندلی انجام میدادم...حتی با صندلی راه میرفتم..میگفتم حب این صندلی مرا گرفته... حرفش را هم نزنید ولش کنم!!!...حرف های آن روز مابرای بعضی ها شاید خیلی طنز بودولیبرای بعضی ها هم خیلی گران آمد..بعضی هاییکه خودشان مصداق بودند....همه ی عمرم دعا میکنمبرای خودمو شماحب هیچ صندلی ایبیشتر از حب امیرالمومنین علیه السّلام توی دل آدم نشیند..و هیچ مقامی برای آدمبزرگتر از خدا نباشد..که والا وای بر ما و روزگار ما..
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۶/۲۰
نرگس حسینی

نظرات  (۳)

سلام
کاش بشه توی محیطی که هیچکی به یاد شهدا نیست خادم شهدا بود.هیچ اسمی از مولا برده نمیشه حب مولا رو داشته باشی .وقتی همه دنبال میز ریاستن تو برات مهم نباشه.خیلی سخته!
بنده این ادعا رو دارم که کلا با میز و صندلی حاال نمی کنم
آدم با جنمی بوده
یحتمل شهدا خودشون دعوتش کردن
دعوتی که ما بهش معتقدیم..
پاسخ:
آره. آدم جالبیه..
آمین .
الهی آمین .