مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

اینجا
جایی ه که
بدون دغدغه ی باز نشر
از وبلاگهای دیگه،
توش مینویسم..

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها
۱۹شهریور

شبانی

يكشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۱، ۰۳:۰۴ ب.ظ
دلم را چون انارى کاش یک شب دانه مى کردمبه دریا مى زدم در باد و آتش خانه مى کردمچه مى شد آه اى موساى من، من هم شبان بودمتمام روز و شب زلف خدا را شانه مى کردمنه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابماگر مى شد همه محراب را میخانه مى کردماگر مى شد به افسانه شبى رنگ حقیقت زدحقیقت را اگر مى شد شبى افسانه مى کردمچه مستى ها که هر شب در سر شوریده مى افتادچه بازى ها که هر شب با دل دیوانه مى کردمیقین دارم سرانجام من از این خوبتر مى شداگر از مرگ هم چون زندگى پروا نمى کردمسرم را مثل سیبى سرخ صبحى چیده بودم کاشدلم را چون انارى کاش یک شب دانه مى کردم
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۶/۱۹
نرگس حسینی

نظرات  (۳)

سلام

وبتو دیدم... دوستِ من ...
... ارزشمند و پُرمحتواست ...
... حداقل من - بنا به ضرورت و صد البته تمایل قلبی - مطلبشو دوست دارم !

به فهرست پیوندای " روزگار ما " خوش اومدی ...
... لطفاً این وب رو با همین اسم؛ یا نام " روزگار ما: حکایت دغدغه‌های یک مدیر " لینک کن ...

مؤفق باشی .
اگر از مرگ هم چون زندگى پروا نمى کردم

سرم را مثل سیبى سرخ صبحى چیده بودم کاش

دلم را چون انارى کاش یک شب دانه مى کردم
حال و روز ِ این روزهاتو دوست دارم ...
پاسخ:
تو این حالو دوست داری.. من توی این حال روزی هزار بار میمیرم و زنده م میکنه... . . تا کجا میخواد ببره....؟ نمیدونم...