میگفت عالممث یه توپ بزرگ میمونه..یه توپ خیلی بزرگ..یه کره ی خیلی خیلی بزرگ....من ولیاز هر کسی که کربلا رفته میپرسم،میگوید،همه ی عالمفقط یک شش گوشه است..
فقط یه شش گوشه که الان حاضرم همه ی باقی مونده ی عمرمو با یه بار فقط نگاه کردن بهش عوض کنم ... تا نمی ری یه درد داری وقتی می ری دیگه دلت آروم نیست .. کاش که روزی همه ی عاشقاش بشه ...
سلام
وقتی میری
دیگه تشنه میشی
همیشه تشنه ای
(مثل کسی صدای چیک چیک آبو از صد فرسخی می شنوه
یا بوشو حس میکنه )
انقدر تشنه ای که هر وقت کسی می خواد بره تو هم ...
یا وقتی کسی که میاد ...
بوی مولاتو با خودش سوقات میاره
خاطره ای از حرم معشوقت داره که سراپاگوش میشی تا بشنوی
تشنه ام
انقدر که به کلمه ها هم حساس شدم
شش گوشه
شش ماهه
حرم
علم
قلم
دست
...
بغض
اشک
سوختن
فراق
...