بچه های دیروز

دیشب تلویزیون خاطرات تمام بچه های دیروز را دوره کرد...حتی اگربعضی هاجسمابین ما نبودند....همه سعی کرده بودندبیایند..بعضی با تصویرو بعضی با حضور مادرشان...

۰ ۹۰/۰۱/۲۶

نرگس حسینی

نظرات (۹)

۲۶ فروردين ۹۰ ، ۱۶:۰۸

رها

نه کسی نبود...
هیچ وقت نشد این حس دلپذیری که شما ازش حرف می زنید رو درک کنم...
چه برنامه زیبایی بود دیشب..

پاسخ:
آدمهای تنها چند دسته اند. اونهایی که فکر میکنند تنهاند.. اونهایی که نمیخوان بدونند که تنهاند.. و اونهایی که در انبوه جمعیت تنهاند.. و بجز نوع آخر همه شون از تنهایی رنج میبرند.. ولی نوع آخر بیشتر لذت هاش رو مدیون تنهاییه.. . . شما برای من دعا کنید که از نوع آخر باشم..

۲۶ فروردين ۹۰ ، ۱۸:۴۰

نرگس

کلی دنبال عکس این کارتونا بودم.عکس برنامه های دیشب.بعد پیدا کردن عکسا باید همه رو آپلود می کردم.
ممنون بابت این پست.
!

پاسخ:
قابل نداشت دکتر جون!!

۲۶ فروردين ۹۰ ، ۱۸:۴۷

مهرناز

عالی بود مهندس عالی
چقدر خوش گذشت دیشب
نشستن روبروی تلوزیونی که مدت ها بود آرزو داشتم مثل گذشته ببینمش
اهای آهای بچه ها بیاین بیاین تماشا
بیاین بیاین کنارم که باز برنامه دارم...

پاسخ:
امیدوارم تلویزیون یادش نرود که هرچه دارد از مخاطب دارد.. و یادش نرود که او میتواند مهمان ثابت خانه ها باشد و در این معاشرت یک طرفه قصه هایی دیدنی و شنیدنی برای مخاطب داشته باشد.. تلویزیون میتواند مخاطب را تا بالاترین نقاط درک اجتماعی بالا ببرد.. و گاه میتواند به او بگوید خر باش.. اما فقط وقتی همیشه میتواند مهمانی ثابت برای خانه هامان باشد که به فهم ما احترام بگذارد..

۲۷ فروردين ۹۰ ، ۰۷:۰۸

رها

سلام..
امیدوارم اون چیزی که می خواین رو داشته باشید..
من هم تا حدودی از نوع آخرم .
ولی این تنهایی خوبی؟؟؟مگه اومدیم این دنیا که تنها باشیم درست خدا هست جبران همه نداشته ولی این همه تنهاییی؟؟؟؟؟؟س چرا محبت چرا عشق تو دلمون گذاشت......

پاسخ:
سلام.. به گمانم شما از دسته آخر نیستید.. چون آدمهای دسته آخر مثل شما سوال نمیکنند.

۲۷ فروردين ۹۰ ، ۱۶:۱۸

رها

پرسیدن سوال مگه عیبه؟؟؟ولی این سوالا..یه جورییا مثل خورهاست.
درست مدیون این تنهاییم که چه خوب همراهم یا غم که دوست صمیمی منه به گفته شهید چمران سلام آتشین من به غم...یه دوست قدیمی که از اول عمر با او آشنا شده ام و از مجالست با او لذت می برم شاید هم من مثل دسته آخر نیستم...

پاسخ:
چیزی درباره ی حلاوت غم شنیدی؟ یا حلاوت تنهایی؟ . . دکتر شریعتی یه جمله خیلی جالب داره که خدایا به من تنهایی در انبوه جمعیت عطا کن.. . . یکم بیشتر به قصه فکر کن به نظرم. این غم و این تنهایی با اون تنهایی که شما میپرسی ازش، فرق داره..

۲۷ فروردين ۹۰ ، ۱۷:۵۹

رها

...................!!!!
ولی من تنهایی یه چیز می دونم..کاش اون قدر فهم داشتم که جمله دکتر شریعتی رو درک می کردم...
فکر کردن بی فایده است ما هم قسمتون اینه....

پاسخ:
چشم ها را باید شست.. جور دیگر باید دید..

۲۷ فروردين ۹۰ ، ۱۸:۰۸

رها

هیچ جور دیگه می شه دید؟؟البته جز شعار....
ممنون بابت اینکه وقت گذاشتید.

پاسخ:
بله میشه دید.. چشم تونو رو بشویید حتما میشه.. کاملا بدون شعار.

۲۸ فروردين ۹۰ ، ۰۷:۲۲

تهمینه

سلام
وای که چه خاطراتی

۲۸ فروردين ۹۰ ، ۱۴:۵۱

نرگس

اوه اوه.پچه خبره اینجا!
بی خیال مهندس.
بی خیال.
ما که یه مهندس بیشتر نداریم.
این "رها عجب گرفتار کرده

مهرازی

مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

اینجا
جایی ه که
بدون دغدغه ی باز نشر
از وبلاگهای دیگه،
توش مینویسم..

دلمشغولی ها

آگهی غیر بازرگانی

مناجات

درس و مشق

کپی پیست نامه

دیجیتال نامه

نظم

با کاروان نیزه

شاهد بیاورم...