مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

اینجا
جایی ه که
بدون دغدغه ی باز نشر
از وبلاگهای دیگه،
توش مینویسم..

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها
۱۷فروردين

طلوع

چهارشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۰، ۰۸:۳۳ ق.ظ
ساعت از 3 که میگذرد تمام میشوم..1-2ساعت نباید ظاهر شوم..دقیقا توی همان ساعت ها نشست به سوال و جواب..!یعنی من که تعطیل رسمی ام، او هم خورده بود به ساعت خاموشی !کلا ریخته بودم بهم..باید یک فکری به حال خودم بکنم..ساعتش دارد جلو هم می افتد..مثلا شاید تا چند لحظه دیگر...توی همان حال بودم و هنوز اطرافم درست درک نمیکردم که زنگ زد و گفتمیدانید روز کی تمام میشود؟ابلهانه گفتم ساعت 12 شب!گفت نه!وقتی خورشید طلوع میکند..و یک بیت از مولانا گذاشت تنگش..عین آدمهای خواب پریده یاد کلاس های درس افتادم..چندتا کلاس با مضمون های مشابه..توی ایران باستان اعتقاد داشتند هر کس طلوع را ببیندنور خورشید در آن لحظه به او بخورداو از انرژی خورشید آن روز را خواهد زیست..و مرگ به سراغش نمی آید..برای همین هم زندانی ها را قبل از طلوع خورشیداعدام میکردند....دقیقا یاد اعدام افتادم..آنها را در نیمه شب و قبل از طلوع اعدام میکردندتا تمام روز را گذرانده باشندولی نتوانند روز نو را ببینند..میگفت تمام شبوقت است برای روزی که سپری شد..انگار تازه داشت دوزاری کجم میافتادکه چرا میگویند قبل از خوابروزتان را پیش خود مرور کنید..که اگر کاری نیاز به استغفار داشتتا قبل از آمدن آن روز دیگروقت داشته باشیاعدامش کنی..وقت داشته باشیتوبه کنی از آن..
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۱/۱۷
نرگس حسینی

نظرات  (۲)

ما که یه جایی میخوابیم که همش خواب باشیم خدای ناکرده نوز خورشیدم بهمون نمیخوره
چه جوری میشه هان !!!
من میگم آدما عاشق نورن برا همینه که صبخا میتونن چشماشونو باز کنن یعنی اگه یکی عاشق نباشه نمیتونه زندگی کنه !
پاسخ:
آره... شاید بتونه.. اونایی که خودشونو گول میزنن.. نمیخوتن عاشق نور باشن..
نور
طلوع
اشراق
فک کن اگه جلوی یه آدم مشرقی رو بگیری انگار اعدامش کردی...
امروز جلو چنتا مشرقی رو گرفتن
کی جلوشونو گرفته
خودشون، فضا،آدما