۰۷فروردين
من..
يكشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۰، ۰۷:۳۶ ق.ظ
مدتهاست روی صفحه ی اول وبلاگی که معمولا میخواندمش یک متن جا خوش کرده..متنی که هر وقت میخوانمش، نوار زندگی مرا با دور تند از جلوی چشمهام میگذراند...من اینطور بودم...اینطور شدم..چه طور بشوم ، خدا میداند....متن اصلی در عطش شکن ..در ادامه ی مطالب هم میتوانید بخوانیدش..
گذشت زمان آدمها را افتاده می کند.افتاده شدی ، افتاده شدم.تویی که عارت می آمد یک تشکر خشک و خالی کنی حالا آخر هر کار خیلی کوچولویی برمیگردی میگویی ممنونم ازت.تویی که هرآن ممکن بود ول کنی و بروی بیآنکه خودت را مسئول تمام کردن بدانی،حالا اگر موقعیت خداحافظی پیش نیاید حتماً بعدش میگویی که ببخش،بی خداحافظی رفتم.منی که فکر می کردم به رو آوردن درونی ترین حس ها کار خلافی ست و آدم باید تا می تواند چیزی از خودش بروز ندهد مبادا به غرورش خدشه ای وارد شود حالا برعکس شده ام.فکر می کنم غرور این قدرها هم ارزشش را ندارد.حالا خیلی راحت از احساس خودم حرف می زنم و هیچ فکر نمی کنم که سبک شده ام یا چیزی ازم کم شده است.گذشت زمان،دیدن آدم های مختلف،از سر گذراندن رویدادهای مختلف و تجربه کردن نگاه های مختلف آدمی را وا می دارد که قدر خیلی آدم ها و نگاه ها و رویدادها را بداند.
۹۰/۰۱/۰۷