۰۶فروردين
حافظانه...
شنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۰، ۰۷:۵۳ ب.ظ
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارشگل در اندیشه که چون عشوه کند در کارشدلربایی همه آن نیست که عاشق بکشندخواجه آن است که باشد غم خدمتگارشجای آن است که خون موج زند در دل لعلزین تغابن که خزف میشکند بازارشبلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبوداین همه قول و غزل تعبیه در منقارشای که در کوچه معشوقه ما میگذریبر حذر باش که سر میشکند دیوارشآن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارشصحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دلجانب عشق عزیز است فرو مگذارشصوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاهبه دو جام دگر آشفته شود دستارشدل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بودناز پرورد وصال است مجو آزارش
۹۰/۰۱/۰۶
بر حذر باش که سر میشکند دیوارش !