۰۵فروردين
سلام...
جمعه, ۵ فروردين ۱۳۹۰، ۰۵:۳۳ ب.ظ
یکی ز گوشه نشینان زخم روشن اوسلام ما برساند به شام پیرهنش...
یکی ز خیل شهیدان گوشۀ چمنشسلام ما برساند به صبح پیرهنشکسی که بوی هوالعشق می دهد نفسشکسی که عطر هوالله می دهد دهنشکسی که بین من و عشق هیچ حایل نیستکسی که نسبت خونی ست بین عشق و منشبه غیر زخم کسی در رکاب او ندویدو گریه های خدا مانده بود و عطر تنشتمام دشت پر از زخم های عطشان بودفرات پیرهنش بود و آسمان کفنشفرشته گفت ببینید این چه آینه ای ستچه قدر بوی هوالنور می دهد سخنشفرشته گفت ببینید ! عرشیان دیدندسری جدا شده لبخند می زند بدنشبه زیر تیغ تنش تکه تکه قرآن شدمدینه مولد او بود و کربلا وطنشیکی ز گوشه نشینان زخم روشن اوسلام ما برساند به شام پیرهنش...
۹۰/۰۱/۰۵