مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

اینجا
جایی ه که
بدون دغدغه ی باز نشر
از وبلاگهای دیگه،
توش مینویسم..

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها
۱۶آذر

در کوله‌بار غربتم

سه شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۸۹، ۰۴:۳۰ ق.ظ
در کوله‌بار غربتم یک دل، ازروزهای واپسین مانده‌ستعبّاس‌های تشنه‌لب رفتند، مشک صداقت برزمین مانده‌ستمن بودم و او بود و گمنامی، نامش چه بود؟ انگار یادم نیست!بر شانه‌های سنگی دیوار، نام تو ای عاشق‌ترین، مانده‌ستمثل نسیم صبح نخلستان، سرشار از زخم و سکوت و صبررفتید، امّا در دل هر چاه، یک سینه آواز حزین مانده‌ست:"رفتیم اگر نامهربان بودیم" رفتند امّا مهربان بودند "رفتیم اگر بار گران ..."، آری، بار گرانی بر زمین مانده‌ست!بر شانة خونین‌تان، یاران! یک بار دیگر بوسه خواهم زدبر شانة خونین‌تان عطر تابوت‌های یاسمین مانده‌ستزآنان برای ما چه می‌ماند؟ یک کوله‌بار از خاطرات سبزاز من ولی یک چشم بارانی، تنها همین، تنها همین مانده‌ست علیرضا قزوه
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۹/۱۶
نرگس حسینی

نظرات  (۱)

تو کجایی پس؟
پاسخ:
تو لباسام!!!!