۲۰آبان
آرزو
پنجشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۸۹، ۰۸:۱۵ ب.ظ
سریال سیمرغ رو که پخش میکرد من تازه داشتم از دنیای بچگی جدا میشدم.عاشق این بودم که سیمرغ شروع شه بشینم پای تلویزیون.آخه خیلی وقتها نمیشد سریال های مورد علاقه مو ببینم.. یه عالمه خاطره دارم از ترفندهایی که برای تلویزیون دیدن میزدم و اغلب میگرفت!!!........امیدوارم بچه م مث خودم نشه!!!سیمرغ رو خیلی دوست داشتم..هم چون جنگی بود و بچه های نسل من با جنگ بزرگ شده بودند و هم چون جواد هاشمی توش بازی کرده بود.. که کلا همش شهید میشه!! .... بودن هلیکوپتر توی فیلم هم که دیگه نور علی نور بود!! نصف هیجان فیلم واسه هلیکوپتراش بود!!!تقریبا همه شو دیدم....ولی همیشه یه جور خیلی خاصی دلم برای شهید شیرودی میسوخت..وقتی احمد شهید شد ، خیلی تنها شد...یه جوری که ته دلم بغضم گرفت..بچه سرتقی بودم وگرنه میزدم زیر گریه!تو دلم گفتم دوست دارم حس شو تجربه کنم....یه دفعه ی دیگه هم یه همچین خواسته ی بیخودی رو از خدا کرده بودم.. اونم نه گذاشت نه برداشت ، آرزوی این بچه ی خام رو برآورده کرد....میدونی الان توی دلم چی میگم ....؟
۸۹/۰۸/۲۰
ای بابا!!
مهم نیست خدا همیشه آرزو ها رو برآورده میکننه !!