یاد ایامی که در گلشن تئودولیتی داشتیم..
باز هم به لطف اینترنت دزدی بنده به این دنیای مجازی متصل گشتم!!
مال خانه ترکیده!
باید بروم البرز حقش را بگذارم کف دستش!
مردک خالیبند مداد!
البته با مودم باید بروم که نگوید مودمتان خراب است!
خلاصه آقا جان طرفهای ما قحطی آمده!
گوگول هم تپ تپ ف ی ل ت ر میشود و بعد از از آن حالت مذکور خارج میشود!
.
.
.
بگذریم.
داشتم وسائلم را جمع میکردم که این هفته بروم خوابگاه را تحویل بدهم . دیدم ایول ما با یک خاور هم نمیتوانیم اینهمه خنزل پنزل را جمع کنیم. خلاصه که باید یک خانه برای این همه وسیله بخرم!!!
توی همان کاغذ پاره ها و جزوه مزوه ها یک سری کاغذ پیدا کردم ، روحم شاد شد!
گزارش از کلاس نقشه برداری ..
همان گزارش که آخرش علامت تشدید شد برای حذف کردن درس اوس جعفر قراخانی!
گزارش را دادم بچه های قدیمی خواندند پکیدند جمعی.!
یاد ایامی که در گلشن تئودولیتی داشتیم زنده شد!
وقت شد تایپ میکنم میگذارمش در انظار.
تا بعد.
داری میری تو که اصلا نبودی که داری میری
میدونم که شاید دلم برات تنگ بشه !البته زیاد به خودت نگیر گفتم شاید
وسایلتم ببر تا مطمئن باشیم دیگه بر نمی گردی این طرفا !
بقیه اشم نمی نویسم حوصله ندارم !