۲۳فروردين
4
دوشنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۸۹، ۰۷:۳۹ ب.ظ
دیگه داشت امیدش نا امید میشد.
.
ده دفعه.
یازده دفعه.
دوازده دفعه به موبایلش خیره شده بود.
ولی انگار این امامزاده حاجت نمیداد!
.
یهو یه فکر مث برق از جلوش رد شد.
با خودش گفت همینه..!!
یه نگاه به اینور کرد.
یه نگاه به اون ور.
یه کمی پیشونی شو خاروند.
یه کمی با دهنش ور رفت.
هی دماغشو مالوند.
دو سه بار لب شو خورد و پوستشو کند.
۸۹/۰۱/۲۳