۲۳اسفند
راز هبوط
يكشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۸۸، ۰۸:۱۹ ب.ظ
«بیا دوباره برایم، بیا ترانه بخوان»
ز روز ترک دیار و ز آشیانه بخوان
از آن زمان قشنگی که مادر و پدرم
کنار هم زبهشت آمدند خانه بخوان
خلاف قول خلائق هبوط آدم را
به جای کیفر و تاوان، تو عاشقانه بخوان
بخوان برای پدر یک دو بیتی از طاهر
ز بار کوههای امانت به روی شانه بخوان
یکی دو بیت هم از مولوی و از حافظ
برای گفتن یک راز جاودانه بخوان
برای گفتن این راز دستکم یکبار
مراد خلقتمان را، نه یک فسانه بخوان
حقیقتی که سرآغاز سیر آدم شد
به شوق کشف همین راز، کودکانه بخوان
برای آمدن ما درون بازی خاک
تو فجر سبز همین جمعه را بهانه بخوان
غزل تمام شد و راز، سر به مهر بماند
“تلاش بیثمر شعر را نشانه بخوان
که رازهای جهان را نهفته باید داشت
و جای شعر، دو رکعت غم شبانه بخوان!”
۸۸/۱۲/۲۳
قشنگ بود