مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

اینجا
جایی ه که
بدون دغدغه ی باز نشر
از وبلاگهای دیگه،
توش مینویسم..

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها
۲۸تیر

برای پسرم که بی گناه سیلی خورد

این همه سال شعر خواندم و ترانه نوشتم برای جنگی که بود  برای تن های تکیده در لباسهای خاکستری برای آرامش مادرانم در آوار بمب  برای هیجان پدرانم در آشوب مرگ . این همه سال شعر خواندم و ترانه نوشتم برای آفتابی که بی نیاز از دلیل بود .

از جنگ که برگشتم پیراهن خاکستریم را آویختم به دیوار خاطرات و به زندگی با مردمی سلام گفتم که عطر شناسنامه هایشان در مشام جانم بود و اسمم در میان اسمهایشان بالید و کم کم بزرگ شد .با گریه هایشان گریستم و با خنده هایشان خندیدم .

و امروز کنار من بودی و بی گناه سیلی خوردی از کسی که لباس خاکستری مرا پوشیده بود مقابل چشم حیرت زده ی من سیلی خوردی در بی پناهی و ناچاری وخدایی که تنها دوستت بود دید که بی گناه سیلی خوردی از حشره ای که در لباس من خزیده بود همان لباسی که من به دیوار خاطراتم آویخته بودم.

و آن لحظه اندیشیدم کاش پس از جنگ سوزانده بودمش تا تنپوش بلایی چنین نمی شد.

پسرم

به تن های تکیده ای که در لباس من سالهای پیش جنگیدند شک نکن . به قهرمانان قصه های من شک نکن . به رودخانه های خون آلود اروند و کارون شک نکن  به تن های مجروح تنگه ی چزابه شک نکن به بدنهای خاک آلود دشتهای مهران شک نکن  فقط  به حشره ای شک کن که در لباس من خزیده بود .

 

 

از همدلی تمام کسانی که بی غرض به رد یا تایید حرفهای من پرداختند صمیمانه تشکر می کنم در بین کامنتها از هر دو سو زیاده روی هایی بود که یا حذف کردم یا ضمن تایید نپسندیدم یادداشت من سیاسی نبود تنها یک همدلی ملی با همه پدران و مادرانی بود که حقوق زندگی و شهروندی شان زیر پا له شد و رسانه ملی به آنها توجه نکرد و صداهای موثر در برابر این ستمها سکوت کردند .

سنجاق کردن من به آدمهای عرصه سیاست ترفندی برای بی اثر کردن حرفم بود که قطعا آگاهانه انجام شد .
من در سکوت اجباری مردم خیری نمی بینم این مشتهای در جیب انکار شدنی نیستند اعتماد مردم شکسته شده و باز سازی آن با رنگ و لعاب اخبار رسمی امکان پذیر نیست .
 برای زندگی کردن و آبرو داشتن با این مردم باید دوست شد توصیه من به همه کسانی که سیرت بسیجیان جنگ را فراموش کرده اند همین بود . من نمی توانم صحنه هایی را که در خیابانها دیدم انکار کنم به قیمت هیچ مصلحتی .

از اظهار محبت  آیت الله خامنه ای  و برخورد با کسانی که سخنان تحریک آمیز و مستبدانه علیه من و دوستانم در پشت پرده ی رسانه ملی گفته اند ممنونم  و از اینکه حرمت اهل قلم تنها باید با پا در میانی ایشان نگاه داشته شود نگرانم .

نه تند روی های نوقلمان ولایت شعار  و نه مطالبات کینه توزانه ی دوست نمایان را می پسندم . آنچه گفتم بیان یک حقیقت انسانی و رونمایی از یک ستم آشکار بود به نیابت از همه پدرانی که پسران و دخترانشان را با مشت و سیلی و لگد به اسارت بردند و روزها و هفته ها بی خبر  وچشم به در ماندند .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۴/۲۸
نرگس حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی