اعترافت تکان دهنده ننه جون من
بالاخره پس از مدتی بررسی حرکات مشکوک ننه جون و همچنین راهنمایی یکی از صاحبنظران دلسوز، به ماهیت اصلی این پیرزن غربزده پی بردم و فهمیدم که اون پارچه بستنها و بیرون رفتنهاش از کجا آب میخوره. در یک اقدام ضربتی اونو به یه بهونهای کشوندم تو زیرزمین و در رو قفل کردم و بهش گفتم تا زمانی که نگه از کجاها خط میگیره نمیذارم بیاد بیرون. خلاصه پس از دو روز حبس، این عنصر معلومالحال تن به اعتراف داد. بخشی از اعترافاتش از قرار زیره:
اینجانب پس از نصیحتهای فراوان برادر«نوه»، نسبت به اعمال زشت گذشته خود نادمم و اعتراف میکنم که تحت تاثیر یکسری جوسازی رسانههای غربی دست به اغتشاش زدم.
از کجاها دستور میگرفتی؟
- از بیبی سی و سی ان ان
نحوه ارتباط شما با این دو شبکه چگونه بود؟
- خیلی صمیمی!
یعنی چه؟
- یعنی اینکه یکیشون از دوستامه که هر روز با هم میرفتیم شیر میخریدیم و صف نون وا میایستادیم...
باز هم یعنی چی؟
- در واقع «بیبیسی» خلاصه شده بیبی جون سیمینه! و«سی ان ان» هم اسم رمز منه.«سی» یعنی تو و «ان ان» هم مخفف ننه س، یعنی ننه جون تو!
چه دستوراتی میگرفتی؟
- یه روز که تو مغازه سبزیفروشی بودم همینجوری بیبیسی بهم گفت که اول برو رای بده و فرداش هم گفت چند تا اتوبوس آتیش بزن و شیشه مغازهها رو بشکون. من هم همین کارو کردم.
جریان سیانان چیه؟
- شبها یه کسی موسوم به «کریستین» میاومد تو خوابم و دستورات خرابکاری بهم میداد. زباله آتیش میزدم، سنگ پرت میکردم، یه بار هم خودمو زدم کشتم!
در آخر چه خواستهای داری؟
- از همه کسانی که در این مدت محبتشون به این خس و خاشاک ناقابل کمک کردن که بفهمم چه موجود خودفروختهای هستم کمال تشکر رو دارم و میخوام که هرچه سریعتر با من برخورد کنند.
همایون حسینیان/ اعتماد ملی