۰۶ارديبهشت
آیین چراغ خاموشی نیست
يكشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۸۸، ۰۳:۱۹ ب.ظ
همه سال به فردا فکر میکنم
همه عمر به فردا فکر میکنم
فردا...
فردا...
تو رفته ای
تمام ایستگاه رفته است
و من چه ساده ام
که همچنان
به میله های ایستگاه رفته تکیه داده ام.......
تو رفته ای
5 سال است که رفته ای.
و من
هنوز
منتظر مانده ام در ایستگاه.
تا روزی که قطار بیاید و بلیطم را پاره کند
تا بتوانم بیایم پیش تو.
پیش تو که انگار خیلی بیشتر از 5 سال است که رفته ای.
.
.
.
تو رفته ای.
تو رفته ای ؟؟؟؟؟؟؟؟
کی ؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا اینقدر بی خبر ؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا بی خداحافظی ؟؟؟؟؟؟؟؟
هنوز دارم نگاهت میکنم.
و تو همانطور که آرام روی تخت غسالخانه خوابیده ای
و داری خواب خدا را می بینی ؛
با چشم راست بسته ات داری مرا می بینی که از بهت نمی توانم گریه کنم .
هنوز دارم نگاهت میکنم.
مرا نگاه کن
اگر چه خیلی وقت است رفته باشی...............................................
۸۸/۰۲/۰۶