مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

اینجا
جایی ه که
بدون دغدغه ی باز نشر
از وبلاگهای دیگه،
توش مینویسم..

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها
۲۰فروردين

از تهی سرشار...!!!

پنجشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۸۸، ۰۸:۳۹ ب.ظ

اتصال به اینترنت با شبکه هوشمند تقریبا شبیه خودکشی میمونه!!!!

چون سرعت کار اینقدر بالاست که واقعا بنده الان شرمنده شدم!!!

بگذریم ... فعلا که من مجبورم با همین اینترنت ذغالی سر کنم و شاکر خدا هم باشم! تا این مخابرات همت کنه و اینترنت پر سرعت ما راه بیفته ، آقا امام زمان ظهور کرده!!!!!! کلا همه چی موکول شده به ظهور دولت کریمه که ملت روحیه بگیرن برای فرج دعا کنن! ما هم دعا میکنیم....

بازم بگذریم...........

غرض کلا چیز دیگه ای بود. موضوع بحث ما توی طراحی موزه نور بود ، یعنی قرار شد به نور اشراقی نگاه کنیم، نور خشک وخالی که نمیشه.. اما القصه اینکه من هر چی بیشتر میرم تو نخ نور و اشراق بیشتر به عشق میرسم و هفت منزل عشق...

طلب ، عشق ، معرفت ، استغنا ، توحید ، حیرانی ، فنا

و هرچی بیشتر پیش میرم میبیبنم غایت اندیشه اشراقیون یا همون نورالانوار میرسه به فنا فی الله. یعنی این همه چرخیدیم و چرخیدیم و چرخیدیم که به نیست شدن برسیم! ولی این نیست شدن هم جنس عدم نیست . به قول اون رفیق نیمچه فیلسوفم یه جور حل شدنه توی ذات حضرت حق. یه جور حل شدن در نور. اصلا بذار اینجور بگم ، وقتی یه جا نور نیست هیچی نمیبینی ولی وقتی خیلی هم نور هست بازم هیچ جا رو نمیبینی. ول بین این دوتا تفاوت هست . توی مورد دوم ، تو توی اون نور حل شدی.

خیلی از نویسنده ها ومتفکرای هم عصر سهروردی یا قبلی ها و یا حتی نویسنده های عصرر ما وقتی میخوان به نور نگاه کنن با این نظر موافقن. مثلا امشب خیلی اتفاقی با رییس یه مطلبی رو پیدا کردیم که نویسنده اش میگه :

نور در عالم هر چه هست از سوختگان است که برون میتابد ، و دل تا در راه عشق نسوزد کجا نور یابد ، که نور در این عالم هرچه هست از سوختگان است.

این متن مال کتاب سفر به سرزمین نور آقا سید مرتضی آوینی بود ، که جدا کرده بودن برای پشت جلد. فکر کنم ناشرشم خود روایت فتح بود.یعنی حرف سند داره!

دارم میگردم ببینم توی فلسفه غرب بجز جناب افلاطون و افلوطینیون کس دیگه ای درباره ی نور نظری داره یا نه.

فعلا بعد چند شب کم خوابی دارم از پا میفتم. من میرم بخوابم.

راستی اینم یادم رفت بگم که احتمالا اسم موزه مو  میذارم تهی.

تا بعد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۱/۲۰
نرگس حسینی

نظرات  (۲)

سلام
بعد از کلی دست و پنجه نرم کردن با این محیط مجازی بالاخره وبلاگتون رو دیدم...
بابا خیلی فلسفی می نویسی!!! من که شخصا خوردم به بن بست فلسفی...!!!
البته اول از همه به خاطر "ن حسینی" شکه شدم..!!؟؟!!!
موفق باشی..
طرفای ما هم بیا..
عالی بود مهندس
من هم اسم موزه ام رو میذارم انهدام چطوره؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی