مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

اینجا
جایی ه که
بدون دغدغه ی باز نشر
از وبلاگهای دیگه،
توش مینویسم..

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها

۱ مطلب در آذر ۱۴۰۱ ثبت شده است

۰۹آذر

این مدت فرصت نکردم چیزی بنویسم. مشغله ی زیادی دارم. سه تا بچه که هر کدام ساز خودشان را کوک میکنند.. 

دروغ چرا احوال روحی م هم اصلا تعریفی ندارد. روی مرز افسردگی پس از زایمان قدم میزنم. و با قدرت تلاش میکنم مغلوب او نشوم. لیکن گاهی نفس کم میاورم. 

همین حال باعث شده در روال درمان مرتضی اختلال ببینم. من خوب نیستم. و او به ضمیر مستتر من کاملا وصل است. در مجموع به نسبت گذشته خیلی بهتر است. اما هر چه من خوب نباشم در بروز رفتار او متبلور می‌شود. 

از دنیای تنهایی اش بیرون آمده. ولی چون هنوز عدم تکلم هست، و من وقتی حالم خوش نیست ارتباط ذهنی با خواسته اش نمی‌گیرم، حرص میخورد و درستش را گاز می‌گیرد. پوست دستش دارد ورمیاید. مثلا الان گرسنه ست، ولی چیزی میخواهد که من نمیفهمم، پس نمی‌آید غذا بخورد. و با گاز و جیغ فرار می‌کند. و من کف آشپزخانه نشسته ام. تا یا گرسنگی بر او غلبه کند و او را بیاورد. یا خودم، خودم را پیدا کنم. یا حداقل بخوابد. و بعد از ساعتی گرسنه تر شود و غذا بخورد. 

بیماری طولانی سرماخوردگی هم دارد همه ما را از پا در می‌آورد. حالا یک سال است که مدام سرماخورده ایم. 

توی ویس های دکتر موسوی مدام تاکید بر رابطه ی مادر و فرزند است. توی آن راهکار، طبیب مادر است. و من خودم را طبیب حاذقی نمی‌بینم. 

خیلی حال خرابی ست. تو فاعل عملی باشی که خود را در آن عاجز بیابی. و مفعول عمل، از رگ و پی و گوشت تو باشد. 

باید راهی برای غلبه بر این حال پیدا کرد.

 

............

 

آمده و مثلا نشسته برای غذا خوردن. ولی تمام تلاشش برای نخوردن است. حتی یک دانه برنج توی دهان نمیبرد. کل برنج روی زمین ریخته شده. و این صحنه ها مرا عصبی می‌کند. دو هفته ست که از غذا خوردن خبری نیست.. و مدام حالش بد و بدتر می‌شود.. زیر چشم ها سیاه تر و سرفه ها عمیق تر..

 

چهارشنبه ۹ آذر ١۴٠١ 

نرگس حسینی