مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

وب نوشت های ن حسینی

مهرازی

اینجا
جایی ه که
بدون دغدغه ی باز نشر
از وبلاگهای دیگه،
توش مینویسم..

بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
پیوندها

۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

۲۹خرداد
یه مدتیهاصلا حوصله ی هیچ چیز رو ندارم.قبلا که مشغول آمادگی برای آزمون نظام مهندسی بودم،فکر میکردم بخاطر اینه که مدام توی خونه دارم تمرین میکنم وطراحی میکنم، اینجوری م...بعد آزمون و قضایای مسخره ای که سر آزمون پیش اومد،حالا بازم خیلی حوصله م سر جا نیومده...نمیدونم..شایدم انگیزه مو برای یه سری فعالیت ها از دست دادم.چند روز پیشخونه ی یکی از بچه ها بودیم.از قضا پدرش کتابخونه ی عریض و طویلی داره که از هر موضوعی میتونی توش کتاب پیدا کنی...با هزار خواهش و تمنا، دو تا کتاب قطور ازشون گرفتم که بخونم..درباره ی معماری معاصر..شاید مظلومترین و ناشناخته ترین دوره ی تاریخی ایران،هم در معماری و هم در بقیه ی علوم ادواری،عصر معاصر باشه...از عصر قاجار تا امروز...در صورتی که شناخت این دوره،و تاریک و روشن های اون، میتونه به ادامه ی مسیر ما خیلی کمک کنه...و اصلا جز ملزومات مسیر ه..الا ای حالفعلا مشغول مطالعه، استراحت، زندگی روزمرهو آماده شدن برای ماه مبارک هستم.و اگر اندکی و بیشتر از اندکی،به فضای وبلاگ بی توجه م،مرا به بزرگی خودتان ببخشید..گاهی لازمه برای هرکسی، که به حال و احوال خودش سری بزنه..و توی دنیای خودش باشه..بدون اینکه بروز قابل لمسی داشته باشه..فعلااز همه کسانی که چشمشون رو گه گاهی به دل نوشت های من سپردن،تقاضای عاجزانه میکنم،که در این ایام پر از رحمت و برکت،برای دست های خالی و توشه ی نداشته ی آخرت م، خالصانه دعا کنند...که سخت به دعای شما محتاجم...رفتم که خار از پا کشممحمل ز چشمم دور شدیک لحظه من غافل شدمصد سال راهم دور شد
نرگس حسینی
۱۸خرداد
نرگس حسینی
۱۷خرداد
یکی از رفقای جنوبیتوی یک یادداشت کوتاه،در واتس آپ ،برایم فرستاده بود:پشت شهرم را خم نکرد،هشت سال جنگ.نیم ساعت طاقت طوفان ندارد، پایتخت!خوزستان پایدار برا همیشه geteditorinit("http://mihanblog.com/public","data[content1_html]",250379,1,750,350,0,0,"content1_html") ذخیره خودکار برای درج ادامه مطلب اینجا کلیک کنید . ادامه متن geteditorinit("http://mihanblog.com/public","data[content2_html]",239404,1,750,350,0,0,"content2_html") متن "ادامه مطلب"
نرگس حسینی
۱۰خرداد
سر کلاس طراحی، نشسته بودیم با بچه ها غرق صحبت..اکثر بچه ها نگران امتحان طولانی نظام مهندسی..و غالبا هم سال اول شان بود که آزمون را تجربه میکردند.من و یکی دیگه که سال دوممان بود،برای رفع ابهامات بچه ها کمی توضیح کهمثلا فضا چطور است؟مدت زمان امتحان چطور سپری میشود؟پارسال چطور بود؟ و خلاصه هر چیزی که از جو امتحان میپرسیدند...یکی از بچه ها یکهو پرید وسط کهبه نظر من این نوع امتحان نامردیه! همه که شرایط جسمی مشابه ندارن که بتونن کل وقت بشینن پای کار..حرفش کاملا صحیح بود ولی من خنده م گرفت..گفتم به نظرت اصلا چرا ما باید امتحان بدیم؟انگار چشمهای بچه ها داشت میزد بیرون.دیفالت ذهن ها اینطور بود که اگر کسی بخواهد وارد کار جدی شود، باید پروانه نظام مهندسی داشته باشد.و لاغیر.یکی پرسید پس همینجوری بریم ساختمون بسازیم؟؟گفتم نه عزیزم.تا حالا فکر کردی چرا نظام مهندسی ما رو به عنوان مهندس ساختمان قبول نداره؟بچه ها گفتن چون چیزایی که ما توی دانشگاه یاد گرفتیم، هیچ بویی از ضوابط نبرده..من گفتم بچه ها اگه ما به جای اینکه سه سال بعد از لیسانس، علاف آزمون نظام مهندسی بشیم؛بهتر نیست به جای ۴سال،مثل سابق همون۶سال رو درس بخونیم و دو سال آخر یه کم واقعی تر و با ضوابط، توی دانشگاه ، طراحی یاد بگیریم؟!یعنی نظام آموزش عالی مبتنی بر نیازهای واقعی بخش اجرا باشه.هم در بخش ساختمانهم در بخش صنعتهم در بخش های دیگه..الان توی کشور ما، عملا فقط بخش سلامت ه که یه سری از نیروهاش رو براساس نیازهای حقیقی ش آموزش میده..اینجوری هم سرمایه های مادی کشور به هدر نمیره و هم بزرگترین سرمایه ی معنوی انسانی که عمر فرد هست، تلف نمیشه..به نظر میرسه اگر اینجوری پیش بریمممکنه زیادی پیشرفت کنیم،یه وقت از برنامه هایnساله ی توسعه جلو بیفتیم..حیف ه..
نرگس حسینی
۰۴خرداد
من نمیدونم چرا هروقت میرسی سر طراحی ریز فضاهای مسکونی،وقتی میرسیم به طراحی سرویس بهداشتیکلاس از دست استادها در میره..اصلا دست کسی نیست ها!!!خاصیت ش اینه.کلاس منفجر میشه از خنده..تازه بچه ها شروع میکنن به خاطره گفتن!!!
نرگس حسینی