۰۱ارديبهشت
برای خاک
شنبه, ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۱:۴۲ ب.ظ
تمام دهانم را آفت پر کرده..
چند روزی ست که حتی آب را به سختی میخورم. غذا که کاملا تعطیل. برای بار چهارم در شش روز گذشته رفتم دکتر. یک دستور دردناک دیگر برای از بین بردن آفتها داده.. ترجیحا بعد غذا..!
کمی شیر و نشاسته پخته ام، و بعد خواب بچه ها، ساعتی نزدیک به نیمه شب، در کنج آشپزخانه با مشقت در حال تناولم..
ناگهان به خودم میآیم که دارم بودنت را در خیالم زندگی میکنم..
اگر بودی این روزها کمتر سخت میگذشت..
اگر بودی امشب میماندی پیش نوهها و حسابی از وروجکیشان لذت میبردی..
اگر بودی..
ولی نیستی.
و این نیستن هفت روز دیگر بیست ساله میشود..
قرار بود خاک سرد باشد ولی این سرما آتشی ست در قلب من که تا زنده بودنم خاموش نمیشود.
اول اردیبهشت چهارصد و سه
۰۳/۰۲/۰۱