۰۲ارديبهشت
توی معراجدر مرکز شهدایک شهید قرار داشت که با همه فرق داشت.شاید برای اینکه خدااو را جور دیگر نگاه کرده بود.آرم داشت.مارک داشت.آرم ی که بوی سیب میداد.یک دست اومصنوعی بود.و دست مصنوعی اش روی کفن اش...خیلی دوست داشتمبدانم که او چه کسی ست..با این نشانه قطعا میشد او را شناسایی کرد.تا اینکه امروز فهمیدم او چه کسی ست..بیسیم چی لشکر 14 امام حسین علیه السّلام اصفهان..شهید احمد صداقتی.بعد از سی سال برگشت خانه..توی آخرین مکالمه اش از بیسیم گفته بود:«این دستم هم مثل آن دستم شده و زیاد نمیتوانم حرف بزنم، سلام مرا به حضرت امام برسانید و بگویید: رزمندگان در اجرای اوامر شما کوتاهی نکردند، وضع ما خوب است؛ مهمات، غذا، همه چیز داریم، منظورم را که میفهمید؟»